وحشی بافقی (غزلیات)/آنکه هرگز یاد مشتاقان به مکتوبی نکرد
ظاهر
آنکه هرگز یاد مشتاقان به مکتوبی نکرد | گر چه گستاخیست میگوییم پرخوبی نکرد | |||||
با وجود کاروان مصر کز هم نگسلد | یوسفی دارم که هرگز یاد یعقوبی نکرد | |||||
کشت ما را هجر و یاری بر در سلطان وصل | جامهی خون بستهی ما بر سر چوبی نکرد | |||||
دورم از مطلب همان با آنکه هرگز هیچکس | اینقدرها جهد در تحصیل مطلوبی نکرد | |||||
با بلایی چون بلای هجر عمری کرد صبر | آنچه وحشی کرد هرگز هیچ ایوبی نکرد |