وحشی بافقی (غزلیات)/آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود

از ویکی‌نبشته
وحشی بافقی (غزلیات) از وحشی بافقی
(آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود)
  آنچه کردی ، آنچه گفتی غایت مطلوب بود هر چه گفتی خوب گفتی هر چه کردی خوب بود  
  من چرا در عشق اندیشم ز سنگ طعن غیر آنکه مجنون بود اینش در جهان سرکوب بود  
  چند گویی قصه‌ی ایوب و صبر او بس است بیش از این ما صبر نتوانیم آن ایوب بود  
  بود از مجنون به لیلی لاف یکرنگی دروغ در میان گر احتیاج قاصد و مکتوب بود  
  من نمی‌دانم که این عشق و محبت از کجاست اینقدر دانم که میل از جانب مطلوب بود  
  این عجایب بین که یوسف داشت در زندان مصر پای در زنجیر و جایش در دل یعقوب بود  
  وحشی این مژگان خون پالا که گرد غم گرفت یاد آن روزی که در راه کسی جاروب بود