وحشی بافقی (غزلیات)/آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم
ظاهر
آمدم از سرنو بر سر پیوند قدیم | نو شد آن سلسله کهنه و آن بند قدیم | |||||
آمدم من به سر گریهی خود به که تو نیز | بر سر ناز خود آیی و شکرخند قدیم | |||||
به وفای تو که تا روز قیامت باقیست | عهد دیرین به قرار خود و سوگند قدیم | |||||
نخل تو یک دو ثمر داشت به خامی افتاد | من و پروردن آن نخل برومند قدیم | |||||
بهر آن حلقه به گوشیم که بودیم ای باد | برسان بندگی ما به خداوند قدیم | |||||
خلوتی خواهم و در بسته ویک محرم راز | که گشایم سر راز و گلهای چند قدیم | |||||
وحشی آن سلسله نو کرد که آیند ز نو | پندگویان قدیمی به سر پند قدیم |