هزار و یک سخن/ح
ظاهر
(ح)
- حرام از هر راهی که آید میرود
- 🞻 حرام میخورم شلغم؟
- حرفت آموز تا از حرقت افلاس نسوزی
- حرف مرد زینت مرد است
- حرف حسابی جواب ندارد
- حرف حق تلخ است
- حرف راست را از بچه باید پرسید
- حرف شنیدن ادب است
- حرفی که از دهان در آید گرد جهان بر آید
- حرکت از تو برکت از خدا
- حریص با جهانی گرسنه است و قانع با نانی سیر
- حریص دایم در غم است هر قدر دارد پندارد کم است
- حریص همیشه محروم است
- حریف باخته همیشه از بخت خود نالان است
- حساب بمثقال دوستی بخروار
- حساب حساب کاکا برادر
- 🞻 حساب میخواهی جان آدم
- حسادت دوست از ضعف دوستی او است (ع)
- حسد آتشی است که چون برافروزد تر و خشک بسوزد
- حسن اخلاق برفتار خوب است نه بگفتار مرغوب
- حسن تدبیر نصف معاش است
- حسود از نعمت حق بخیل است و مردم بیگناه را دشمن
- حسود به مقصود نرسد
- حفظ جان واجب است و حفظ وطن از آن واجبتر
- حق به حقدار میرسد
- حق جل و علا میبیند و میپوشد همسایه نمیبیند و میخروشد
- حق شمشیر بران است
- حق گوی اگر چه تلخ باشد
- حق همواره منصور است و باطل پیوسته مقهور
- حکمت به لقمان آموختن بیادبی است
- حکمت کمال نفس است و زر زیور تن
- حکیم آن است که بجهل خود مقر باشد و جاهل آن که بعلم خود مغرور (م)
- حکیمی که با جهال در افتد باید توقع عزت ندارد
- 🞻 حیا حصار ایمان است