معایب الرجال/بخش دو/صفحه ۲۰
۱. انعدام که چه یکنفر پیدا شده بخیالات موهومه که مخالف تمام قوانین ملل و دول است
۲. مهملاتی بر هم بافته و هیچ یکرا از مأخذی نیافته اسمش را تأدیب النسوان نهاده و بنای تربیت
۳. گذارده ذات نایافته از هستی‌بخش کی تواند که شود هستی‌بخش اگر بنای ایراد
۴. گیری از زنان باشد تمام هنرها عیب گردد اگر ناطقی طبل پُر یاوه‌ئی وگر ساکنی
۵. نقش گرمابه‌ئی اگر چون ملک بر پری ز آسمان بدامن درآویزدت بدگمان
۶. ولی اگر مقام انصاف و مروت الفت و محبت باشد یکهنرش بینی و هفتاد عیب
۷. دوست نبیند بجز ان یکهنر بیچاره زنان که از هر طرف بدیشان میتازند شعرا
۸. هجا مینمایند عقلا و اُدبا نیش زبان میزنند و اسمش را نصیحت میگذارند و راه
۹. فضیحت میسپارند در همچه زمانی و چنین اوانی که بر هر عاقل واضح است کتاب
۱۰. تأدیب النسوان هم پیدا میشود و قوز بالای قوز و درد بالای درد میگردد با وجود این
۱۱. میگویند هزار زن بفدای یکمرد اگر انصاف است بگویند اللهم اتمم یوم الحرج
۱۲. و تجلی فی الفرج فصل ششم در غذا خوردن زنان است چنین گفته که باید زن
۱۳. در سرخوان و بر زبر سفره نان دو زانو نشیند و سه انگشتی غذا بخورد و حرف نزند