مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۹۵
روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران
شامل متن قوانین – تصویبنامهها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا
اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آییننامهها – بخشنامهها - آگهیهای رسمی و قانونی سوالات
سال ششم – شماره
ماه ۱۳۲۹
دوره شانزدهم قانونگذاری
شماره مسلسل
مذاکرات مجلس شورای ملی
مجلس ساعت ده صبح بریاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید
- قرائت غایبین و طرح صورت مجلس جلسه قبل
[ویرایش]۱ - قرائت غایبین و طرح صورت مجلس جلسه قبل
رئیس – صورت غایبین جلسه پیش قرائت میشود (بشرح زیر قرائت شد)
غائبین با اجازه: آقای اورنگ – شوشتری. سالار سنندجی. صاحبجمع. فقیهزاده. سرتیپزاده طباطبائی. معینزاده. بهبهانی. شادلو
غائبین بی اجازه آقایان خاکباز. محمود محمودی. حسن اکبر. آشتیانیزاده. اقبال. شهاب خسروانی. حبیب پناهی. افشار صادقی. کاظم شیبانی
دیرآمدگان با اجازه – آقایان: رضا رفیع. حسن مکرم. محسن طاهری. رضوی
دیرآمدگان بی اجازه – آقایان: امیر افشاری. سلطانی. کهبد. تیمورتاش. تولیت. منصف. هراتی
رئیس – نسبت به صورتجلسه پیش نظری هست؟ آقای نریمان
نریمان – - در عرایض بنده مختصر تحریفی در عبارات شده، یک اصلاحات عبارتی دارد اصلاح شدهاش را میدهم به تند نویسی دستور بفرمایید اصلاح کنند
رئیس – اصلاح میشود، آقای موقر
موقر – بنده در جلسه پیش که راجع بروابط دولتین ایران و عراق صحبت کردم و عرایضی که عرض کردم متکی باسناد و مدارک بود. بنده میخواهم طبق ماده ۹۰ توضیح بدهم که تحریف در عرایض بنده شده برای اینکه عرایض بنده متکی باسناد است، شما اطلاع ندارید آقای آزاد شما اطلاع ندارید از اوضاع بینالنهرین (آزاد – وزیر خارجه تکذیب کرد) شما مسموعات را مدرک قرار میدهید سالها در عراق بودم …
رئیس – آقای موقر شما راجع به صورت مجلس اگر صحبتی دارید بفرمایید
موقر – -بهر صورت آنچه بنده عرض کردم متکی باسناد و دلیل است رفتار آنها در شطالعرب، عدم اجرای عهدنامه یی که ما با آنها داریم راجع به اشغال پاسگاههایی که ما در آنجا داریم و راجع به تأسیس بانک ملی که امر تجاری است – آقا شما اتکاءتان به این است که شنیدهاید چه میگویند. شما بفرمایید که زبان فارسی در آنجا مصطلح است، استناد من بهمین بود ما یک میلیون اتباع ایرانی در آنجا داریم، در آنجا مدارس خوبی داریم، اعتراض به آنها نداشتم، مدارس ما بسیار خوب است اما اجازه نمیدهند از آن به مدارس عراقی وارد شوند، چرا تحریف میکنید آقا؟ هر کاری را با جنجال کردن نمیشود آقا تحریف کرد (صحیح است – احسنت)
رئیس – دیگر نظری نسبت به صورت مجلس نیست؟ (گفته شد خیر) صورت مجلس بعد تصویب میشود
- بیانات قبل از دستور – آقایان دکتر مصدق. معدل. جمال. امامی. دکتر جلالی. رضوی
[ویرایش]۲ - بیانات قبل از دستور – آقایان دکتر مصدق. معدل. جمال. امامی. دکتر جلالی. رضوی
رئیس – آقای مکی وقتشان را دادهاند بآقای دکتر مصدق. بفرمایید آقای دکتر مصدق
خسرو قشقائی – بنده در صورت مجلس نظری دارم و میخواستم عرض کنم وقتی که دولت نمیآید به مجلس فایده تشکیل مجلس چیست؟نطق قبل از دستور چه معنی دارد؟
رئیس - این چه ربطی به صورت مجلس دارد؟
اسلامی – بسیار نظر صحیحی است دولت همیشه به مجلس سنا میآید اینجا مجلس ملی است نمیآید حرف مجلس را گوش کند.
رئیس – صحیح است ولی ربطی بصورت مجلس ندارد.
اسلامی - این چه وضعی است که دولت به مجلس نمیآید مگر دولت مال مجلس سناست؟ اینجا مجلس ملی است هرروز دولت در مجلس سناست. مکی – دولت مشغول غارتگری چاپخانههاست دولت مشغول چپاول است. ، دولت غارتگر. دولت دزد
اسلامی – دولت به مجلس نیامده. صحبت نفرمایید آقای دکتر مصدق
دکتر مصدق - اکنون بیش از سه سال است که موضوع استیفای حقوق ملت ایران از شرکت غاصب نفت مطرح است و چنانچه ملت ایران و جهانیان میدانستند تا شهریور ماه ۱۳۲۸ دولتهای ما با حفظ نهایت استتار و اختفا آنهم نسبت بملت ایران که صاحب اصلی کلیه منابع خود میباشد قرارداد الحاقی گس گلشائیان را در قالب ظاهرالصلاحی ریختند و با استفاده از تنگنای وقت دوره پانزدهم تقنینیه که آخرین روزهای حیات خود را طی مینمود آنرا تقدیم مجلس شورای ملی نمودند بامید آنکه با عدم اطلاع نمایندگان از جزییات امر نفت با اضافه کردن چند شلینگ و پرداخت قسمتی از مطالبات ما شرکت بتواند هم مفاصا حساب در یافت کند و هم قرارداد باطل ۱۹۳۳ را مجلس شورای ملی با تصویب قرارداد الحاقی تأیید و تنفیذ نماید. ملت باهوش ایران که بخیال غاصبین نفت و خدمتگذاران آن در خواب غفلت غوطهور است بناگاه با استفاده از صدای افراد اقلیت نالههای مظلومیت خود را ضمن نطق آقای مکی بگوش جهانیان رسانید و وکلای اکثریت عموماً با مقاومت منفی خود مانع شدند آقای مکی را از صحبت محروم نمایند و قرارداد را بتصویب برسانند. انتخابات اول و دوم تهران با وجود اینکه زر و زور در دست دولت بود در اثر بیداری مردم توفیق کسانی را که رسماً برنامه خود را با مخالفت قرارداد الحاقی اعلام نموده بودند میسر ساخت و بالاخره عدهای را که هدف واقعی آنها هدف ملت ایران بود روانه مجلس نمود پس از صحنهسازیهای حکومت ساعد و سپس حکومت منصور و بعد رزمآرا نتیجه این شد که دفاع قرارداد الحاقی را دولت رزمآرا به عهده بگیرد و در صدد احتناق احساسات عمومی در این امر حیاتی برآید ولی مبارزه مصرانه اقلیت که مساعدتهای عدهای از وکلای اکثریت عملاً برخوردار بود منتهی به این شد که کمیسیون مخصوص نفت برخلاف انتظاری که اربابان نفت از آن داشتند با استفاده از شعور ملی و وجدان پاک ایرانیت همانطوری که ملت ایران انتظار داشت قرارداد الحاقی را با اتفاق آرا رد کند و برای دفعه دوم مشت محکمی بر دهان نفت آشام شرکت غاصب نفت فرود آورد. گو اینکه حقایقی که از پرونده نفت مستفاد شده بود بطور کامل و مقتضی به بهانه اسرار اداری هنوز به گوش ملت ایران نرسیدهاست ولی توضیحاتی که نمایندگان اقلیت برای روشن شدن اذهان مردم ضمن استیضاح دولت راجع به نفت داده و در جلسات اخیر مجلس هم اطلاعات مفیدی در اختیار ملت ایران و جهانیان قرار دادهاند سبب شد که برای اولینبار شرکت غاصب نفت و حامیان و خدمتگذارانش از خواب نادانی و غفلت بیدار و ناگهان متوجه شوندکه تا چه اندازه قافیه را در اصرار به اظهار نظر مجلس نسبت بقرارداد الحاقی باختهاند تا این اواخر هم اشخاصی که بطور مستقیم یا غیر مستقیم با مقامات شرکت نفت تماس داشته اینطور تصور نمودهاند که عنوان ملی کردن صنعت نفت در تمام ایران موضوعی است که با انتشارات و تبلیغات خلاف واقع آنها مورد عنایت و توجه خاص ملت و نمایندگان آنها واقع نخواهد شد و آنرا بیشتر تهدید و یا بهتر بگویم شوخی تصور مینمودهاند. بحث در جلسات اخیر مجلس شورای ملی که به موضوع نفت تخصیص داده شده بود و قلم جراید حقنویس که هر روز مردم را در جریان حوادث میگذاشت پرده عظمت این بیچارگان را چنان پاره نمود که دیگر بحث در موضوع را صلاح ندیده و قبل از اینکه کارد به استخوانشان برسد خواستهاند وسایلی را که به نفع ملت ایران تبلیغات میکنند و یا مینویسند از دست مردم بگیرند و وسایل دلگرمی آنهایی که هنوز خیال خیانت به کشور و خدمت به اجانب را در سر میپرورانند فراهم آورده و وسایل پیشرفت مقاصد شوم خود که تفویض اختیار به دولت برای بحث در قرارداد الحاقی جدید باشد فراهم آورند. علاوه بر بازداشت مدیران جراید ملی از قبیل آقای دکتر حسین فاطمی مدیر روزنامه باختر امروزدر دو سه روز اخیر محل چاپخانه موسوی که خانه یکی از رشیدترین فرزندان این آب و خاک و نماینده دوم تهران اعلام شده بود از دستبرد و خرابکاری عدهای چاقوکش که به تقویت قوای انتظامی با کمال بیباکی اصول قانون اساسی را زیر پا گذاردهاند محفوظ نمانده و حقیقت زندگانی را عملاً برای افراد اقلیت که زبان گویای ملت ایران است دشوار و خطرناک نموده و آنها را از کلیه وسایل قانونی کشورهای مترقی برای رسانیدن صدای ملت به گوش جهانیان محروم کردهاند. نمایندگان جبهه ملی برای رفع این مشکلات و مضیقهها روز قبل به آقای رزمآرا نخست وزیر در سه وحله و هریک به فاصله یک ساعت صحبت نموده و خواستار شدند که رفع این همه مضیقه روزنامههای ملی و مدیران آنها و همچنین فشاری که به آقای دکتر بقایی وارد میآید بکند ولی نخست وزیر بهیچوجه روی مساعد نشان نداده سهل است نمایندگان جبهه ملی را به تشدید فشار به بهانههایی که بهیچوجه موجه نمیباشد تهدید نمودهاند. چون بزرگترین هدف نمایندگان اقلیت ملی کردن صنعت نفت که یگانه راه علاج دردهای بیدرمان این کشور ستمدیدهاست میباشد و با طرز عمل دولت فعلی و دستگاه انتظامی آن سازگار نیست و انجام وظایف ملی که رسانیدن حقایق بگوش ملت ایران است غیر ممکن شده لذا کلیه افراد جبهه ملی از دیشب ساعت هفت تصمیم گرفتهاند تا رفع این مضیقه در مجلس شورای ملی تحسن اختیارکنند. نظر به اینکه ملت بیدار ایران خوب میداند که این مضیقهها بدست خدمتگذاران شرکت غاصب نفت فراهم میشود و دولت ما نیز از آنان پشتیبانی نموده و بهانه جلوگیری اغتشاشاتی که خود ایجاد کننده آن است در صدد شکستن قلم و بریدن زبان اقلیت و ملت ایران است. ما نمایندگان اقلیت خود را موظف میدانیم که به کلیه جهانیان اعلام کنیم که هرگونه قراری نسبت به لایحه نفت در مجلس با توجه به مضیقههایی که ایجاد شده داده شود مثل اقداماتی که در دوره قرارداد ۱۹۳۳ شده از درجه اعتبار ساقط است و ملت ایران را بهیچوجه متعهد نمیکند و رسماً اعلام میکنم که ملت ایران هر قراری غیر از ملی کردن نفت را که حق مسلم اوست به رسمیت نخواهد شناخت و این مبارزه مقدس تا نیل به هدف همچنان ادامه خواهد داشت بنده در خاتمه میخواهم عرض کنم که دولتی که اینجا میآید و شکایت میکند که یکی از نمایندگان اقلیت که گفتهاست لوطی بازیهای دولت، این دولت حق ندارد وقتی که یک مدیر روزنامه را میبرد و در یک جایی که جنایتکاران را حبس میکنند، حبس میکند، به تصدیق و شهادت آقای معدل که دیشب رفتند، دیدند که آقای دکتر فاطمی جزو جنایتکاران حبس شده، یک مدیر روزنامهیی که یک سال است بلاانقطاع از حقوق ملت ایران دفاع میکند ای خاک بر سر این دولت که با این مدیر روزنامه اینطور رفتار میکند به این دولت هر ناسزا و هر فحشی و هرچه در این مجلس بگویند کم است من بقیه وقتم را میدهم به آقای معدل
مکی – شرکت نفت به دولت دستور دادهاست که لایحهاش را پس بگیرد.
رئیس – الآن هیچ اینها موضوع صحبت نیست آقای معدل
معدل – بنده امروز اجازه میخواهم که آقایان نمایندگان را که مظاهر ملت ایران هستند و هیأت دولت که به تصور ما اینجا حاضر نیست ولی من آنها را حاضر میدانم (جمال امامی – مگر دولت اولیاءالله هستند که اینجا حاضر نباشند و حاضر باشند) مورد خطاب قرار بدهم و راجع بجراید و روزنامهها صحبت بکنم دولت برای ما اشخاصی هستند که جای آنها روی این صندلیهاست بسیاری از آقایان نمایندگان هم بعضی از روزها تشریف نمیآورند، ولی آنها نماینده ملت هستند. گوش دولت این صدای ما را میشنود و مطالب ما را میفهمد، موضوع روزنامه و جریدهنگاری وابستگی تام و تمام به حکومت ملی دارد (صحیح است) یکی از ارکان مشروطیت است (صحیح است) اگر برای یک روزنامهنویس در قانون مصونیت قایل نشدهاند دلیل عدم مصونیت نویسنده نیست (صحیح است) قانون بزرگتر از قانون الهی یعنی قرآن روزنامه نویسی و قلم را ستودهاست و احترام قلم را به تمام معنی بهر مسلمانی توصیه و تأکید کردهاست (فرامرزی – قسم خوردهاست بقلم) بزرگترین قسم خداوند به قلم است ما نمایندگان در اینجا هرچه میگوییم برای خودمان نمیگوییم و این نویسندگان و روزنامهنگاران هستند که مطالب مارا به سمع دنیا و بسمع ملت ایران میرسانند اگر بناشود که در حکومت ملی نسبت به نویسندگی و روزنامهنگاری بشود اهانت کرد و جسارت نمود پایه حکومت ملی میلرزد بنده البته نمیخواهم این نکته را انکار بکنم که بسیاری در کسوت نویسندگی و روزنامهنگاری پا از حق بیرون میگذارند و وظیفه مقدسی را که میبایستی یک نویسنده بعهده بگیرد وآن حفظ حق است از کف میدهد ولی نبایستی به این عنوان به این مقام بتوان جسارت کرد یعنی اگر بین نمایندگان یک نفری پیدا بشود که حق نمایندگی را ادا نکند نسبت به مجلس شورای ملی و مقام قانونگذاری نمیشود توهین کرد. اگر بین نویسندگان هم افرادی پیدا شوند که آنها پا از جاده عفاف بیرون بگذارند نباید بمقام نویسندگی توهین کرد همه ما از وزیر و وکیل گرفته در مقام خود و بموقع خود حاجت به این سنگر داریم سنگر نویسندگی و سنگر روزنامهنگاری تنها ملجاء و پناه تمام سیاسیون و اشخاصی است که وارد این کار و وارد این حرفه هستند بنده از جبهه ملی و اقلیت این نگرانی را دارم که هی عصبانی میشوند و با ذکر کلمات و جملاتی این فرصت را از نمایندگان میگریند که حقی را به دولت حالی کنند و حرف حسابی را در اینجا بزنند تصور میکنم با منطق و استدلال صحبت کردن مؤثرتر از اینست که با بیان زننده و جملات کوتاه ولی زننده بشود مطالبی را گفت و حالی کرد. (مکی – آقای معدل المأمورمعذور) حالا بهر حال بنده برای این موقع سخت و این موقعی که فوقالعاده حساس است و تمام نمایندگان از اکثریت و اقلیت در مسولیت شریک هستند (صحیح است) و ما بایستی یک فرونت واحدی تشکیل بدهیم تا بتوانبم بهتر و بیشتر حقوق مملکت خودمان را حفظ کنیم تمنی میکنم از آقایان یک قدری به اعصاب خود مسلط بشوند (صحیح است) تا اینکه ما بتوانیم دولت را بهتر ارشاد و هدایت بکنیم و از دولت هم در پشت این تریبون تقاضا و تمنی میکنم که به تمام ارکان حکومت ملی احترام بکند، به نویسندگی و روزنامهنگاری بیشتر از این توجه بکند اگر افرادی را در این قسمت سراغ دارد که آنها هتاکی میکنند انها را در جامعه روزنامهنگاری حاظر کنند و به دست روزنامهنگارها و به دست نویسندگان آنها را تنبیه اخلاقی بکنند، حبس کردن یک روزنامهنویس در محبس و آنهم پهلوی اشخاصی که در سلک و صنف او نیستند در حکومت ملی کار بد و زشت و مورد تکفیری است، یکی از نویسندگان بزرگ و مؤثر کشور ما یکی از شخصیتهایی که مورد احترام است آقای دکتر حسین فاطمی نویسنده روزنامه باختر امروز است همه مردم به مفاخر خودشان احترام میکنند بنده بارها عرض کردم وظیفه اقلیت انتقاد از دولت است آن قسمت از حرفهای زننده و کلماتی که برخورندهاست، بنده آنها را کنار میگذارم و از آقایان هم تمنی میکنم که آنها را تکرار نفرمایند و در این موقع حساس دولت و اقلیت و اکثریت دست در دست هم بدهیم و این بار گران مسئولیت را با کمال متانت و با کمال وطنپرستی بکشیم، بنده این عرایض امروزم من باب اینست که یک اعتراضی به عمل اشخاصی که شاید بدون استحضار رئیس دولت مبادرت به حتک حرمت نسبت به یک نویسنده بودهاست کرده باشم
دکتر بقائی - با دستور و امر دولت بودهاست.
مکی – امر شرکت نفت امر دولت فخیمه انگلستان بوده و که رئیس دولت اطاعت کرد
رئیس - آقای صالح وقت خودشان را به آقای امامی دادهاند، آقای جمال امامی بفرمایید
جمال امامی – بنده قصد نداشتم امروزمزاحم آقایان بشوم ولی پیش آمدهایی شدهاست که مرا وادار کرد از جناب آقای صالح تقاضاکنم نوبت خودشان را به بنده التفات کنند دو سه موضوع است بنده لازم دیدم بعرض آقایان نمایندگان محترم برسانم، یکی موضوع فرار زندانیان است از محبس، درست است آقایان نمایندگان بعظمت این امر متوجه شدهاند ولی در مجلس شورای ملی چنان که باید و شاید این قضیه حلاجی نشده بنده با اینکه چند نفر محبوس سیاسی از زندان فرار کردهاند زیاد اهمیت نمیدهم. به اصل موضوع اهمیت میدهیم. در جلسه خصوصی به عرضتان رساندم، این عمل از دو شق خارج نیست یا خود دولت این کار را کرده که اگر اینطور باشد بر ما و مملکت ما و یا دولت نکردهاست و تودهایها آنقدر به مملکت مسلطند که این عمل را توانستهاند انجام بدهند. آنوقت هم برمرده هم بر زنده باید گریست (صحیح است) (دکتر بقائی – همان شق اول صحیح است) ولی شخص بنده عقیدهام بر این است که دولت خودش ذیدخل بودهاست در اینکار (صحیح است) دلیل بارز من این است که آقای رزمآرا چندین سال رئیس ستاد بودند. شخص من اطلاع دارم که ایشان از تشکیلات حزب توده بیش از همه اطلاع دارند افراد حزب توده را هم ایشان میشناسند، این دو نفر افسری که در زندان بودهاند، هر دو تودهیی بودهاند، سابقه تودهیی داشتهاند یکی آقای قبادی که این در حزب کومله بوده، گروهبان ارتش بوده، بعنوان تودهیی اخراج شده رفت و در شهربانی، اخیراً او را گذاردهاند برای پاسبانی تودهایها. یکی آقای احمدزادهاست چیه؟ (نمایندگان – محمدزاده) این برادر آتشنیاست، آتشنیای معروف تودهیی که الآن در چکسلواکی است اینها را آقای رزمآرا بهتر از من و شما میشناسد اینها را اخیراً گذاشتهاند برای حفاظت تودهایها و با آن ترتیبی که اینها فرار کردهاند روز جمعه ساعت هشت شبهه قوی اینست که خود دولت متصدی این امر بودهاست (صحیح است) خوب اگر این را قبول بکنیم، آقا فرض بکنید شما اینجا مصونیت دارید و نشستهاید؟ مملکتتان مصونیت دارد؟ شاه مملکت مصونیت دارد؟ شما باید بالاجبار از خودتان دفاع بکنید آقا این عمل خیلی بزرگ است، بزرگتر از اینهاست که فرض میفرمایید. در هر صورت من امیدوارم آقایان توجه به عظمت این امر داشته باشند و اگر مثل من فرض میفرمایید که خود دولت در این عمل ذیدخل بودهاست چنین دولتی را سر کار نگه ندارید چون عاقبت مخوفی دارد (صحیح است). قسمت دوم عرض بنده راجع به مطالبی است که در روزنامهها منتشر شده نسبت به روزنامه شاهد، بنده با این آقایان مخالفم، مخالفت سیاسی دارم در مجلس هم با ایشان مبارزه میکنم اختلاف عقیدهمان بسیار شدید است دولت هم همانطوری که من بارها گفتهام اگر از مجرای قانون بیاید روزنامهای را توقیف کند، یا فردی را توقیف کند، من اینجا مدافع دولت میشوم، ولی چاقوکش بروزنامه فرستادن این کاریست که تودهایها میکردند آقا این ماجرا جوییست. ما قدرت قانون و قدرت مملکت را دست دولت نمیدهیم که ماجراجویی بکند. من همچو دولتی را نمیخواهم. در زمان قوام السلطنه اطلاع دارند که عدهای از اعضای حزب دموکرات ریختهاند بروزنامههای آتش و داد و اقدام و روزنامه اینها را بهم زدهاند و مطبعهشان را بهم زدهاند من ۱۵۰ نفر از افراد خودم را مأمور کردم، هر پنجاه نفری را بیک روزنامه فرستادم حفاظت کردند و حال آنکه این روزنامهها مخالف من بودند حالا هم بدولت اخطار میکنم، من افراد خودم را برای هرروزنامهیی دولت بخواهد بوسیله چاقوکش بهم بریزد میفرستم برای حفاظت آن روزنامه برای شاهدمم میفرستم و افراد من بازاری نیستند آنها دهسال است که مبارزه کردهاند با همین دولتها و با تودهایها هم بلدند مبارزه کنند (حاذقی – بازاری هم محترم است آقا) من نگفتم محترم نیست، گفتم آنها مبارزه بلد نیستند ما قدرت قانونی میخواهیم، قدرت ماجراجویی و رجالگی نمیخواهیم (مکی – لوطی بازی) اینرا توجه داشته باشید آقایان، اصلاً من نمیفهمم اینها بقول رفیقمان آقای دشتی مغز خرخوردهاند، آخر تو که این قدرت را در دست داری، چاقوکش چرا میفرستی آقا؟ آخر تو که شهربانی داری، ژاندارمری داری، نظامداری آخر به چاقوکش چه احتیاج داری، اینهمه قانون کشدار داری، تو که از قانون سرتا پا سوء استفاده میکنی یک موردش، اقلا حفظ ضاهری را بکن من با مدیر روزنامه باختر مخالفم، من با غالب این اشخاص که با این شکل مینویسند مخالفم. او به خود من توهین کرده بود بدادگاه شکایت کردم اورا محکوم کردند ولی اگر چاقوکش بفرستند برای روزنامه باختر من دفاع میکنم ازش (دکتر بقائی – احسنت) اینکه دولت نشد برای شما هم فردا چاقوکش میفرستند قسمت سوم عرایض بنده راجع بموضوع نفت است، این قضیه هم یکی از بدبختیها است. بزرگترین بدبختی است که امروز دامنگیر مملکت شده، کجاست این دولتی که مدافع لایحهاش است، آورده این را انداخته گردن ما، مجلس را مشغول کرده خودش رفته دنبال کمپزیسیونش این چه طرز دفاع از یک لایحه به این اهمیت است؟ کو دولت؟ آخر مگر ما موظفیم بنشینیم از لوایح دولت دفاع بکنیم یا تنفیذ بکنیم؟ وقتی دولت نمیآید بگذارید کنار آقا، اینکه مسخرهاست آقا، این چطور دفاع از لایحه نفت است؟ این در کمیسیونش اینهم اینجا آقاما چه ککمان گزیده که بنشینیم از لوایح دولت دفاع کنیم؟ ما تکلیفمان را انجام دادیم من اینجا مختصر گلهیی هم از جناب دکتر مصدق دارم. یک روز تشریف آوردند مباهات فرمودند که این لایحه نفت را جبهه ملی رد کرد اولا اظهار عقیده نمایندهیی مباهات ندارد این تکلیفش است اظهار عقیده کرده باشد با سایرین تنها جبهه ملی نبود بنده کتمان نمیکنم اینها هم زحمت کشیدند ولی تنها جبهه ملی نبود (مکی – راجع بملی شدنش تنها بود) نه راجع به لایحه فرمودند آن لایحه الحاقی را روز اول در این مجلس من گفتم که من با این لایحه مخالفم در دولت هم که بودم مخالف بودم امضا نکردم (حاذقی – همه نمایندگان مخالفند) بله تمام کمیسیون نفت به رد این لایحه رأی داد و پیشنهادش را هم بنده کردم من از دکتر مصدق تقاضا کردم که امضا بکند در هر صورت آن هم مباهات ندارد اگر هم عقیده من این بود که این لایحه مفیداست ازش دفاع میکردم نه مثل این دولت خاک بر سر (خنده نمایندگان) یعنی چه آقا؟ ما اینجا نشستهایم خودمان را گول میزنیم دنیا در آتش میسوزد و فردایمان معلوم نیست، آنوقت یک همچو دولتهایی را نگه داریم من نمیفهمم برای چه نگه داریم؟ (مکی – برای چاقوکشی) بهر صورت آقا بنده تا آنجایی که آقایان نمایندگان جراید نسبت برد لایحه از مجلس پشتیبانی کردند موافقم ولی بیش از این نباید این قضیه بغرنج نفت را بدست عامه انداخت، این قضیه قضیه بغرنجی است، این را باید مجلس با ارامش، معقولانه بنشیند حلش بکند اینرا بهو و جنجال نباید انداخت اگر بیاندازیم برای مملکت عواقب وخیمی دارد و این قضیههم ممکنست حل نشود، ممکنست که پشت پرده نقشهیی باشد که این قضیه را نگذارند حل بشود و بجایی برسد. این قضیه قضیهای نیست که بدست عامه بیفتد و هرکس اظهار نظر کند. در تمام دنیا ده نفر متخصص نفت بیشتر نیست که از این قضیه کما هو حقه اطلاع داشته باشد آقایانی که در کمیسیون تشریف داشتند ملاحظه فرمودند، بعد از چهار ماه بحث باز بعضی از رفقای ما اطلاع از موضوع نداشتند اینرا بدست عامه انداختن حل نمیشود. با هو و جنجال همک صلاح نیست حل شود، این را مجلس شورای ملی با آرامش فکر باید بنشیند حلش بکند.
رئیس – آقای صفوی بفرمایید
جمال امامی – آقا اگر از نوبت بنده باقی مانده آقای دکتر جلالی تقاضا کردهاند استفاده کنند.
رئیس – سه چهار دقیقه مانده، بفرمایید آقای دکتر جلالی
دکتر جلالی – بنده تصمیم داشتم که یک وقت زیاد تری از مجلس بگیرم یک صحبتهای زیادی داشتم ولی متأسفانه امروز صبح که آمدم دیدم از دیشب آقایان وقت گرفتهاند، خیلی متشکرم که چند دقیقهای به بنده وقت دادند که موضوعی که میخواستم بعرض برسانم. بنده از آقای معاون وزارت دارایی سؤال کردم که بچه دلیل لایحه بودجه را پسگرفتید ایشان اظهار کردند که من نظرم این نبود که پس بگیرم بلکه عرض کردم که این لایحه باز و قاعده برای بودجه سال آتی خواهد بود اینرا با اصلاحی که دولت و کمیسیون بودجه خواهد کرد به مجلس شورایملی تقدیم بکند و مقصود از این توضیح این نبود که پس گرفته شود و حال آنکه در صورت مجلس غیر از اینست (اردلان – عملا پس گرفته) بنده از مقام ریاست تمنی دارم این تقاضای کتبی که دولت در این امر فرستاده قرائت شود تا روشن شود وزارت دارایی نظرش این بوده که پس گرفته شود و بطور کلی بودجه امسال یا اینکه پس نگرفته؟
رئیس – پس نگرفته
دکتر جلالی – بطوریکه فرمودند پس نگرفنته در این صورت استدعا میکنم که پس از نفت مطرح شود برای اینکه آقا یک تبصرههای زیادی در اینجا هست که مردم بیچاره مورد احتیاجشان است بودجه فقط این یک دوازدهمها و حقوق کارمندان نیست
دکتر معظمی – کمیسیون در بودجه ملاک عمل است
رئیس – پس نگرفته
دکتر جلالی – موضوع دیگری که میخواستم بعرض برسانم، سر و صدایی است که در اداره دخانیات راجع بمعامله اخیر تنباکو راه انداخته بنده از مقام ریاست تمنی دارم دستور بفرمایند پرونده امر یا به مجلس بیاید که مطالعه بشود و یا اینکه اطلاع داده شود در وزارت دارایی در باره این امر مطالعه بشود (اورنگ – در مجلس قلیان کش که نداریم برای چه به مجلس بیاید؟) موضوع دیگری که اخیراً سر و صدایی در بین دولت و مجلس سنا راهانداخته موضوع چاییست. بنده انشاء الله در یک فرصت بیشتری تاریخچه این امر را مفصلاً عرض خواهم کرد. امروز با کمال اختصار برای اینکه وقت ندارم عرض میکنم که اگر دولت و همینطور آقایان سناتورها با این امر حیاتی شمال بازی کنند این گناه است. امسال سازمان برنامه شرکت چایش آمد با مشاوره وکلای مجلس، وکلای شمال و متخصصین آمدند طرحی تهیه کردند که یک صورت خوبی بخودش گرفت. متأسفانه در مجلس سنا و همینطور بیشتر دولت یک رویه خلافی که برای لا اقل پانصد هزار نفر جنایت محض است، در حال اجراست (صفائی – صحیح است) قراربود سود بازرگانی چای خارجی برای تشویق و بهبود وضع چای داخلی مصرف شود متأسفانه دولت از این امر اخیراُ خودداری کرده و بجاهای دیگر داده یک سؤالی هم در این مورد شده که بنده تقدیم مقام ریاست میکنم. جناب آقای امینی در این مورد میخواستند بحث مفصلی بفرمایند، انشاء الله ایشان هم در آتیه صحبت خواهند فرمود و بنده با کمال تأسف پیش پیش از آقای رفیع گله میکنم و گناه را بیشتر از ایشان میدانم برای اینکه ایشان مورد احترام همه نمایندگان شمال هستند و در این امر هم بسیار واردند مردم محل هم از ما و هم از شما انتظار داردند. اگر این رویه یی که دارد دنبال میشود این زد و بندهایی که در خارج ادامه پیدا مبکند نتیجه برسد پانصد هزار نفر را به نیستی میبرد تازه صورت چای مازندران و گیلان بیک صورت خوبی امسال دارد بیرون میآید معهذا یک یا چند نفر تاجر سود پرست بیانصاف با مقامات مربوط زد و بندهایی کردهاند و دارند یک اعمالی میکنند (صحیح است) این جنایت است این خلاف است چنانچه ادامه داده شود بنده اینجا اعلام جرم خواهم کرد. (احسنت) یک تلگرافی هم در این مورد به بنده رسیده تقدیم مقام ریاست میکنم (احسنت)
رئیس – آقای صفوی.
صفوی – بنده هم مقدمتا میخواستم از تضییقاتی که در این چند روزه اخیر نسبت بمطبوعات پیش آمده اظهار تأسف کنم. البته آقایان راجع به مطبوعات شرحی فرمودند که بنده زیادتر نمیخواهم وقت مجلس را تلف کرده باشم ولی البته میدانید که مطبوعات یک خدمات بزرگی را بکشور و مملکت کردهاند. مطبوعات خدمتگذار جامعه هستند و با فقدان وسایل و نبودن اسباب کار شب و روز خدمت میکنند و هر کدام بعقیده خودشان میخواهند بملت و مملکت خدمت کنند (صحیح است) این تضییقاتی که برای مطبوعات از راه غیر قانونی پیش آمد کرده اسباب تأسف و تأثر تمام نویسندگان و مدیران جراید و مطبوعات است و نمایندگان محترم مجلس شورای ملی است (صحیح است) برای مطبوعات قوانینی خیلی شدید و قوانین خیلی خیلی زیادی تصویب شدهاست که در هر موردی و هر موقعی از تجاوزات مطبوعات و از زیاده رویها و خدای نکرده هتاکیها جلو گیری شود بنده تصور میکنم که این قوانین کاملاً کافی است و اگر بدستگاه قضایی کشور اطمینانی نیست، دستگاه قضایی کشور را اصلاح کنید و مطبوعات را با دادگاه بمجازات برسانید، اگر بر خلاف حقیقت یا برخلاف منظور بعضی چیزها نوشتند و منتشر کردند، یا تهمت و افترا زدند، از راه قانون مطبوعات را تعقیب کنید و من گمان نمیکنم کسی با این ترتیب مخاف باشد (صحیح است) ولی این رویه فعلی این رویه فعلی در باره مطبوعات اسباب تأسف و تأثر است و من امیدوارم که دولت به این امرتوجه بیشتری بکند. موضوع دیگری که میخواستم توجه بدهم البته آقایان اطلاع دارند که راجع با اوضاع بینالمللی یک نگرانیهایی هست و افکار عمومی خیلی نگرانست و خیلی مراقب است که مبادا یک پیشآمدهایی بکند که خدای نکرده ضررش مستقیماً به کشور ما بخورد البته این نگرانیها هست و یک نگرانی دیگر هم در ظرف این دو سه روز پیشآمد کرده که موضوع بروز وبا در بعضی از نقاط هندوسنانست ما چون هم مرز با کشور هندوستان هستیم و با ایاب و ذهاب مسافرین زیاد و پرواز هواپماها ممکنست که هرچه زود تر وبا سرایت کند وبا چند هزار نفر را مقتول کردهاست (اسلامی – اقای صفوی این وبا هم بوی نفت میدهد) دو هزار نفر را مقتول کردهاست (صحیح است) تقاضا میکنم که هیات دولت توجهی بفرمایند و مخصوصاً جناب آقای دکتر صالح وزیر محترم بهداری که همیشه با کمال جدیت وظیفه خودشان را در هر موضوع انجام دادهاند، در این موضوع هم یک توجه بیشتری بفرمایند که خدای نکرده این مرض بمملکت ما سرایت نکند و اگر خدای نکرده بواسطه عدم مراقبت و یا تکمیل نشدن دستگاههای سر حدی و قرنطینهها این مرض بکشور ما بیاید آن وقت با نبودن آب لوله و آب پاک ممکنست که خسارت زیادی بکشور ما وارد بیاورد من استدعا میکنم که آقای وزیر بهداری توجهبفرمایند. موضوع دیگری که میخواستم توجه آقایان را جلب کنم راجع ببیانات آقای عبدالقدیر آزاد در جلسه گذشته شورای ملی بود که راجه بقرارداد نقشه برداری بنادر جنوب ایشان یک بیاناتی فرمودند و بنده خیال میکنم برای ایشان یک سوء تفاهمی شده آست که فرمودند که این لایحه برای تعیین عمق آب دریاها است و برای این کار یک قراردادی منعقد کردهاند اینطور نیست جناب آقای عبدالقدیر آزاد این قرارداد برای ساختن چهار اسکلهاست (آزاد – اینطور نیست) اجازه بفرمایید، اینطور است من خیلی خوشوقتم که توجه بفرمایید جنابعالی بدبختی و بیچارگی اهالی بنادر و بوشهر را تذکر فرمودید ولی توجه نفرمودید که این نقشهیی که طرح شدهاست و سازمان برنامه بعد از چند سال خواستهاست بوشهر و این بنادر را از این بدبختی نجات بدهد، برای ساختن چهار بندر است (صحیح است) یکی بندر بوشهر با ظرفیت دویست هزار تن، بندر عباس با ظرفیت با ظرفیت صد هزار تن، بندر چاه بهار با ظرفیت پانصد هزار تن حمل و نقل بندر عسلویه با سیصدهزارتن (آزاد نه اینها نیست آقا) و این کنتراتی که برای نقشه برداری منعقد نمودند برای همین چیزهاست، نقشه برداری و برای سکله سازی برای تعیین مقدار آب و برای قسمتهای دیگری که در نقشه بندر و لنگرگاهها، موجشکنها، اسکلهها و جویبارهای ساحلی است که باید متخصصین انجام بدهند (آزاد – قراردادی که بکمیسیون آوردهاند این نیست) بکمیسیون هنوز نیاوردهاند، این قرارداد است (اشاره بورقهای که در دست داشتند) تقاضایی است بمبلغ ۱۹۷۵۰ لیره که بایستی با اطلاع متخصصین این نقشه را حاضر کنند. در ظرف ۹ ماه حاضر کنند بدهند. وقتیکه این نقشه تصویب شد نصفش را بریال و نصفش ارهم بارز میدهند. تنها قدمی که بعد از مدتها، بعد از سالها که اهالی جنوب و بندر جنوب و بندر بوشهر محرومیت داشتهاند برای آن آوردهاند اینکه فرمودید برای آب شیرین این برای آب شیرین نیست بنده خیلی خیلی خوشوقتم و تشکر میکنم که اعلیحضرت همایونی از کیسه فتوت خودشان یک میلیون تومان مرحمت فرمودند و الآن اهالی آب شیرین دارند، برای آب شیرین نیست، برای نقشهبرداری اسکلههاست و این اسکلهها برای بندر بوشهر و بندر عباس و بندر چاهبهار و بندر عسلویهاست و این تنها قدمی است که بعد از مدتهادارد بمرحله عمل در میآید. این قراردادش است و لایحهاش است که بنده نمیخوانم و تقدیم مقام ریاست میکنم ملاحظه بفرمایید در شش صفحهاست و مطابق این قرارداد باید نقشه برداری بکنند و این تنها قدمی است که برمیدارند و جنابعالی هم با علاقهیی که به بوشهر و بنادر جنوب دارید موافقت بفرمایید
آزاد – آقای رئیس به بنده هم اجازه بدهید مطابق ماده ۹۰ توضیحی بدهم
رئیس – شما صحبت نکردید که میخواهید توضیحی بدهید.
صفوی – موضوع دیگری که میخواستم باطلاع مجلس شورای ملی برسانم مربوط ببازرگانی و اطاق بازرگانی شهرستانهاست. آقایان توجه بفرمایید برای حسن روابط بازرگانی و قسمت واردات و صادرات در چند سال قبل قانونی بتصویب مجلس شورای ملی رسید که در شهرستانها و تهران اطاق بازرگانی تشکیل شود و اطاقهای بازرگانی مراقب کار واردات و صادرات کشور باشند اطاقهای بازرگانی یک وظایفی دارند که مطابق این قانون که در تاریخ دوم تیر ماه ۱۳۲۱ بتصویب مجلس شورای ملی رسیده وظایفشان را در سی ماده معلوم کردهاست، اطاقهای بازرگانی هم مشغول کار شدند. البته عضویت اطاق بازرگانی هم افتخاری است ولی برای مخارج ضروری کرایه محل، روشنایی، سوخت، حقوق منشی و غیره در ماده ۲۳ قانون اطاقهای بازرگانی در نظر گرفتند اینطور نوشته شدهاست که وزارت بازرگانی از مجموع صورتهای مزبور و کلیه درآمدهای اطاقهای بازرگانی آنسال صورتن جمع و خرج واحدی انتشار خواهد داد و این قسمت را معین کردند که صد یک درآمد بازرگانی را بدهند به وزارت بازرگانی و تقسیم بکنند بین تمام اطاقهای بازرگانی این عمل انجام میشد ولی در قانون مالیات بر درآمد، قانون املاک مزروعی و مالیات بر درآمدیکه در اواخر دوره پانزذه بتصویب کمیسیون قوانین دارایی رسید در آخر ماده بیستم یک جملهیی اضافه شدهاست. آن جمله را بنده برای استحضار آقایان نمایندگان محترم قرائت میکنم. توجه بفرمایید که چه جور نوشته شده و چه نوع پیشبینی شده در ماده ۲۰ قانون میگوید که از اصل کلیه مالیاتهای موضوع این قانون بأسثنای مالیات املاک مزروعی و مستغلات و مالیات حقوق و مالیات بنگاههای دولتی که سرمایه آنها متعلق بدولت است یک مالیات اضافی به ممیززان ده درصد بوسیله وزارت دارایی وصول و به شهرداری محل پرداخت میشود یک درصد از اصل مالیالتی که از بازرگانان و شرکتها وصول میشود علاوه بر مالیات مقرر بنفع اطاقهای بازرگانی وصول میگردد پنجاه درصد مالیات مستغلات موضوع ماده ۸ این قانون متعلق بشهرداری همان محل است. از وصول مالیات مستغلات سهم شهرداریها مبلغ هشت درصد و در سایر مالیاتها سهم شهرداریها سه درصد بعنوان هزینه وصول دریافت میگردد سهم اطاقهای بازرزگانی هر هر محل بعد از وضع سه درصد هزینه وصول مستقیماً از طرف اداره دارایی محل باطاقهای بازرگانی پرداخته خواهد شد اینطور تصویب شدهاست که اطاقهای بازرگانی از محل وصولی این صدی یک بودجه خودشان را تکمیل کنند تا آن تاریخ وصول صدی یک اطاقهای بازرگانی متجاوز از سه میلیون ریال بود یعنی سیصد هزار تومان که این سسیصدهزار تومان میامد در تهران و بودجه اطاق بازرگانی تهران که یک میلیون ریال بود از آن پرداخت میشد و بقیه راهم که دومیلیون ریال بود برای شهرستانها اختصاص میدادند بتمام اطاق بازرگانیها. در حال حاظر در اغلب شهرستانها اطاق بازرگانی داریم یک اطاق بازرگانی در تهران است و بقیه در مشهد، اصفهان، شیراز، تبریز، اهواز، یزد، کرمان، رشت، بندرپهلوی، خرمشهر، کرمانشاه، همدان، بوشهر، بندر عباس، اردبیل این ۱۷ اطاق بازرگانی را ماداریم خواهش میکنم توجه بفرمایید جناب آقای اردلان بنده از تمام آقایان اعضای محترم کمیسیون دارایی استدعا میکنم توجه بفرمایند تمام تجار شهرستانها چون مأیوس میشوند از اینکه در آنجا که نشستهاند کارشان تصویه بشود اینها روآوردهاند بتهران قسمت زیادی از این بازرگانها از این شرکتهایی که در تهران هست و موسسات بازرگانی همه متعلق بشهرستانهاست شصت درصد اینها از شهرستانها آمدهاند اینجا اصل تجارتخانه خودرا منتقل کردهاند بتهران البته مالیات هم در تهران میدهند یک شعبهای هم در محل گذاشتهاند برای اینکه اینجا بوزارت باررگانی نزدیک باشند به کمیسیون ارز بزدیک باشند کارهایشان تصویه بشود در نتیجه این عمل است که امسال اطاق بازرگانی تهران درآمدش شده ۲۵۰ هزار تومان ولی تمام اطاقای بازرگانی شهرستانها بعلت نداشتن بودجه دارد تعطیل میشود (صحیح است) آقا اینرا توجه بفرمایید اطاق بازرگانی که بایستی از درآمد خودش این مختصر بودجه ماهی چهارصد تومان پانصد تومان را بپردازد دارد درهمه شهرستانها تعطیل میشودو آنوقت درآمد اطاق بازرگانی تهران شدهاست ۲۵۰ هزار تومان صدهزار تومان بودجهاش است و بقیهاش نمیدانم بچه مصرف میرسد و من یک صورتی دارم که نمیخواهم وقت آقایان را بگیرم و این صورتی است که تنظیم شدهاست که در مدت چند ماه اطاقهای بازرگانی اینشهرها طلبکارند از دولت و چیزی نگرفتهاند کارمندانی هستند که از شهریور حقوق نگرفتهاند جناب آقای رفیع بندر پهلوی یک دینار هم عایدی نداشته تمام تجار آمدهاند تهران مالیاتشنرا در تهران میدهند و اطاق بازگانی تهران را هم وزارت دارایی نوشتهاست که درآمد را باید در اختیار ما بگذارند و این اطاقهای بازرگانی شهرستانها همه تعطیل شدهاند و چون این ترتیب مطابق قانون قبلی است الآن که کمیسیون قوانین دارایی مشغول اصلاح قانون مالیات بر درآمد است و آئیننامهاش را در کمیسیون دارند میگذرانند بنده استدعا میکنم که توجهی به این نکته بکنند برای اینکه ولایات از بین رفته تمام در مرکز در تهران آمدهاند همه کار منحصر به تهران شدهاست توجه بفرمایید اطاق بازرگانی ولایات که ماهی چهارصد پانصد تومان درآمد ندارد نمیتوانند خودشان را نگاه دارند منافع بازرگانی آنجا را هم رعایت بکنند بعلاوه یک درآمدهای دیگری اطاق بازرگانی تهران دارد امسال آمدند گفتند مطابق مقررات هرکسی میخواهد سهمیه خودش را وارد بکند باید کارت بازرگانیاش را تجدید کند در تهران هرکس میخواست تجدید کند شصت هزار تومان یعنی ششصد ریال باید بدهد ولی در شهرستانها ۲۵۰ ریال سیصد ریال آنوقت ۲۵۰۰ نفر تاجر و بازرگان رفتند تهران و ثبت نام کردند کارتهایشان را تعویض کردند دو میلیون وصد هزار ریال از این بابت دادند ولی در ولایات چهل تومان صد تومان بیشتر نشد خوب آقا اگر ایران منحصر به تهران است عرضی ندارم واگر اینطور نیست توجهی بفرمایید که در موقع قانونگذاری و در موقع وضع قوانین یک رعایتی بشود که بین تهران و شهرستانها تفاوت زیادی قائل نشوند
آزاد – اگر میخواهید توجهی به شهرستانها بشود باید قانون انحصار تجارت ملقی شود.
حاذقی – همان سهمیههای ولایات را هم به تهران دادهاند آقای صفوی
صفوی – سهمیه تمام ولایات را عرض کردم که به ۳۵۰۰نفر در تهران دادند بنده تمنی دارم کمیسیون اطاق بازرگانی به این قسمت توجهی بکند و حقوق چند ماهه اطاق بازرگانی شهرستانها را که همه در حال بیتکلیفی است و در حال پریشانی هستند دستور بدهند بپردازند بقیه وقتم را به جناب آقای فرامرزی میدهم
رئیس – بقیهای دیگر ندارد
فرامرزی – پنج دقیقه وقت دارم
رئیس – نخیر آقا چیزی باقی نگذاشتند یک دقیقه هم زیادتر صحبت کردند
– اخطار نظامنامه آقای آزاد طبق ماده ۹۰
[ویرایش]۳ – اخطار نظامنامه آقای آزاد طبق ماده ۹۰
آزاد – جناب آقای رئیس بنده میخواهم توضیحی بدهم.
رئیس - راجع به چه قسمتی؟ آزاد راجع به به صحبتی که بنده پریروز کردم قسمتی از آن تحریف شده
رئیس – ایشان که راجع به شما حرفی نزدند
آزاد – چرا صحبت بنده را تحریف کردند
رئیس – بفرمایید بنشینید پیشنهادی آقای دکتر معظمی کردهاند …
آزاد – در صحبت من تحریف شدهاست سه دقیقه بیشتر توضیح نمیدهم
رئیس – پیشنهاد آقای دکتر معظمی قرائت میشود.
صدرزاده – - اجازه بفرمایید این خیلی مهم است راجع به مطبوعات است
آزاد – آقای رئیس بنده سه دقیقه بیشتر توضیح نمیدهم اجازه بفرمایید طبق ماده ۹۰ صحبت بکنم
رئیس – چند نفر از آقایان هم طبق ماده ۹۰ اجازه خواستهاند
آزاد - بنده سه دقیقنه بیشتر توضیح نمیدهم
دکتر بقائی – اگر اجازه داده بودید الآن تمام شده بود. آزاد ماده ۹۰ هم آقای رئیس اجازه میدهد که من سه دقیقه صحبت کنم
رئیس – بفرمایید
آزاد – عرض کنم عرایضی که بنده آنروز کردم جناب آقای صفوی یک قدری در اصل موضوع تحریف کردند این قضیه بنادر که فرمودند این سه مرحله دارد یکی مرحله نقشه کشی است یک مرحله دیگر لایروبی بندر است که بندر قابل عبور کشتی باشد یک قسمت دیگر آن هم ساختن اسکلهاست
صفوی – این مربوط بهمهاست
آزاد – اجازه بدهید بنده پریروز که بنده صحبت کردم با آقای دکتر نجفی ایشان گفتند که این فقط مربوط به نقشهکشی است (صحیح است) بعد گفتم آقا شما برای لایروبی چکار میکنید و راج به اسکله گفت آقا آن چند میلیون تومان خرج دارد نه ۲۵۰ هزار تومان که شما میخواهید با آن در چهار بندر اسکله بسازید.
صفوی – نقشه برداری تمام این کارها است
آزاد – ایشان فرمودند در حدود پنجاه میلیون تومان مخارج لایروبی و اسکله ساختن است گفتم که شما مگر پول دارید که اینکار بکنید گفتند نداریم گفتم میخواهید چکارکنید گفتند ممکن است بعد قرض کنیم گفتم حالا میخواهید چکار کنید گفت فعلاً میخواهیم بدانیم عمق دریا چقدر است ۲۵۰ هزا تومان هم پول میدهیم وقتی که شما این پول رادارید و معلوم کردید وقتی پول ندارید اسکله درست کنید و پول ندارید لایروبی کنید این پول هم هدر میرود جناب آقای صفوی ملاحظه بفرمایید این پول هدر میرود برای اینکه آنها پول برای لایروبی ندارند.
صفوی – برای نقشه برداری است
آزاد – لایروبی که نقشه لازم ندارد و نقشه در وزارت جنگ هست بنده در آنجا دیدهام اگر شما بخواهید بندر را قابل استفاده بکنید که کشتی آنجا بیاید این مخارج لایروبی دارد و مخارج اسکله سازی دارد بطوریکه دکتر نجفی میگفت این در حدود پنجاه میلیون تومان خرج دارد و ما پول هم نداریم
– تصویب صورت مجلس جلسه قبل
[ویرایش]۴ – تصویب صورت مجلس جلسه قبل
رئیس – عده کافی است صورت مجلس جلسه قبل تصویب میشود
– طرح پیشنهاد آقای دکتر معظمی راجع به تعیین کمیسیون خاص برای امور مطبوعات
[ویرایش]۵ – طرح پیشنهاد آقای دکتر معظمی راجع به تعیین کمیسیون خاص برای امور مطبوعات
رئیس – پیشنهادی از آقای دکتر معظمی رسیدهاست قرائت میشود. (بشرح زیر قرائت شد) باستناد ماده ۲۰۰ آییننامه داخلی مجلس پیشنهاد میکنم هیئتی مرکب از شش نفر منتخب از شعب برای رسیدگی به کیفیت جزیانات موجود جراید و اشخاص تعیین و در ظرف یک هفته گزارش آن را به مجلس شورای ملی تقدیم دارند. دکتر عبدالله معظمی
دکتر معظمی – عرض کنم جریاناتی که این چند روزه اتفاق افتادهاست و در مجلس شورای ملی مذاکره میشود اگر مجلس شورای ملی مخصوصاً اکثریت سکوت اختیار کنند بعقیده من بمصلحت خود اکثریت نیست و چون خود من بدولت رأی اعتماد دادهام لازم بود که در اینجا یک تذکراتی را بدولت بدهم و او را متوجه بکنم به اینکه امروز اوضاع دنیا فوقالعاده وخیم است و در مملکت ایران وظیفه هر دسته اعم از دولت و اقلیت و اکثریت اینست که مملکت را طوری نکنند که در حال تشنج دایمی باشد (صحیح است) و این عملیاتی که در اینجا اظهار شد که در خارج اتفاق افتادهاست.
مکی – چاقوکشیهای دولت
دکتر معظمی – بعقیده من ریشه یک تشنج عمیقی را میرساند ولی میخواستم بگویم دولت متأسفانه نمیآید اظهارات صحیح بکند بیک جملات کوتاهی قناعت میکند که من رسیدگی میکنم اگر خلاف قانون شدهاست جلوگیری خواهم کرد ولی ما که رأی اعتماد بدولت دادیم برای اجرای قانون دادهایم و برای ما در مقابل قانون اقلیت و اکثریت فرق نمیکند (صحیح است) قانون بایستی که نسبت به کلیه افراد اجرا بشود و من مخصوصاً بدولت تذکر بدهم که اگر دولت در این کارها دخالت دارد فوقالعاده اسباب تأسف است و اگر دخالت ندارد موظف است قانوناً جلوگیری کند و آگر روزنامههایی هم بر خلاف قانون اقداماتی کردهاند باید مطابق قانون با آنها رفتار بشود والا از توقیف بی جهت جراید و توقیف مدیران جراید و اشخاص حتماً بایستی جلوگیری بشود.
مکی – و از غارتگری چاپخانهها جناب آقای معظمی
معظمی – اینطور ریختن بچاپخانمهها این قسمتها که برای ما که اکثریت هستیم غیر قابل تحمل است برای اینکه ما خودمان مایل هستیم که در مملکت ما نظم و قانون بر قرار باشد و در عین حال خود دولت بایستی که این قسمت را مراقبت بکند و الآن آقای وزیر کشور در اینجا تشریف دارند یک جواب قانع کنندهای به بنده بدهند به علاوه مجلس شورای ملی برای اینکه ساکت در این موضوع نباشد لازم است جریان حقیقی را آقای وزیر کشور به مجلس بگویند و در این جریان واقعاً اگر دولت دست داشته باشد مانمیتوانیم به چنین دولتی رأی اعتماد بدهیم که خودش موجب این بشود الآن در مملکت ایران از هر چیزی آرامش لازمتر است اوضاع دنیا بسیار وخیم است و حتّی من شنیدهام (البته این انشاءالله دروغ است) که حتی در هیئت دولت هم بین بعضی از وزرا اختلاف هست بنده میخواستم بگویم آقا شما نباید بنشینید منافع خصوصیتان را آنجا حل کنید شما برای حفظ منافع عمومی هستید اگر بخواهید منافع خصوصی یا مخالفتهای خصوصی را مقدم بدانید خیانت است باید اختلافات را بگذارید کنار که در خارج هم موجب آشفتگی اوضاع بشود بنابر این خود دولت خود آقایان بایستی متوجه اوضاع باشند و این قسمت را هم من تأکید میکنم که حتماً دولت اگر دخالت در اینکار دارد بایستی این قسمت را رفع کند ما آرامش میخواهیم و با این وضعیت برای ما یعنی برای شخص من چون بنده منفردم بنده دولت را پشتیبانی کردم و رأی اعتماد دادم ولی این جریان دیشب دولت این موضوع باید روشن بشود اگر واقعاً اینطور است که میگویند قطعاً بنده با دولت مخالفت میکنم
جمال امامی – چطور باید روشن بشود؟
دکتر معظمی – با تحقیق باید روشن بشود بنده صبح که از ساعت ۹ آمدم به مجلس اینجا شنیدم که آقایان هم بمن نگفتند در نتیجه نطقهایی که اینجا شد من شنیدم و دیدم که سکوت ما سکوت ما دلیل بر اینست که ما این قضایا را تحمل میکنیم و بنده تصور نمیکنم که هیچیک از آقایان اکثریت راضی باشند که کاری برخلاف قانون در مملکت بشود (صحیح است) پس بنابر این تمنی میکنم راجع به این پیشنهاد اظهار نظر بفرمایید و آقای وزیر کشور هم که اینجا هستند توضیح بدهند صراحتاً که این جریانات منشأ چیست و در ضمن هم از آقایان همکاران اقلیت میخواستم تمنی بکنم که آقایان هم مبارزهای که میکنند و البته در راه مملکت خودشان مبارزه میکنند این مبارزه مطابق جریان قانوق بشود که مبادا فرض شود و تصور بشود به اینکه آقایان برخلاف قانون مبارزه میکنند در صورتی که آقایان هم باید در مسایل کلی باید کمک بفرمایند که مسئله اتحاد مملکت در این موقع محفوض باشد و عرض کردم ما که اکثریت هستیم ما بهیچوجه راضی نیستیم که مضیقهای بیک دسته معین وارد بشود و از این جهت هم این پیشنهاد را دارم (صحیح است)
مکی – چطور آقای دکتر معظمی از کباب سوخته دود بلند نشود ما مجبوریم که داد بکشیم
رئیس – آقای فرامرزی
فرامرزی – عرض کنم بنده خوشوقت هستم که بعد از آقایانی که صحبت کردند و دولت تشریف نداشت حالاکه بنده حرف میزنم یک عده از اعضای دولت تشریف دارند و مخصوصاً جناب آقای وزیر کشور و البته مسئولیت مستقیم در امور مملکت متوجه ایشان است البته یک روزنامه نویس وقتی که دستش برسد به قلم یا به تزیبون مجلس و ببیند یک روزنامهنویس دیگری بدون حکم محکمه در حبس است این اگر سکوت بکند معنایش اینست که بنده هم حاضر هستم بدون حکم قانون و محکمه بحبس بروم (صحیح است) هر فردی هم که ببیند بدون حکم دادگاه و جریان قانونی اشخاص را میگیرندو توقیف میکنند و او سکوت بکند آن هم معنایش این است که بنده هم حاضر هستم که بدون حکم دادگاه وبدون جریان قانونی بحبس بروم (صحیح است) این جریاناتی که راجع به مطبوعات گفته میشود و بنده متأسفانه بواسطه گرفتاری زیاد بواسطه اینکه مریض هستم و کمتر متوانم فعالیت بکنم و عمل بکنم کمتر وارد هستم اگر اینها صحیح باشد واقعاً جای تأسف است جای تأسف است برای دولت جای تأسف است از برای مجلس جای تأسف است از برای مطبوعات جای تأسف است از برای ملت از برای دولت برای اینکه اگر راست باشد یک دولتی برخلاف جریانیکه دولت برای آن ایجاد شده عمل بکند و برخلاف قانونی که خودش مجری آن قانون است عمل بکند آن دولت وضعش طبیعی نیست و وقتی و وضع یک کسی طبیعی نبود دوام برایش غیر ممکن است اسباب تأسف است برای مجلس برای اینکه مجلسی که ببیند اعمال خلاف قانون خیلی واضح وآشکار در مملکت واقع میشود و ساکت بنشیند این مجلس یا حالایش وجود ندارد یا اینکه بعدش وجود نخواهد داشت از برای مطبوعات که مسلم است وقتی که بشود مطبوعات را بدون حکم قانون گرفت و تعطیل کرد توقیف کرد این مطبوعات دیگر هیچ قوه وقدرت ندارد از برای ملت هم هم برای اینکه تمام اینها برای ملت است وقتیکه این هیئت مدیره ملت که عبارت ز دولت و مجلس و مطبوعات باشد اینها یک وضع طبیعی درستی نداشته باشند طبعاً آن ملت یک وضع طبیعی که توأم با آسایش باشد نخواهد داشت آقای دکتر مصدق فرمودند که دکتر حسین فاطمی را حبس کردند آقای دکتر فاطمی را نمیتوان حاشا کرد که یک نویسنده بسیارخوبی است و یک روزنامه بسیار وزینی دارد البته ما باآنها در دو وجه مختلف هستیم از جهت سیاهت ولی انصاف ما را وادار میکند حیثیت و وضعیتی و شخصیتی که دارند اگر اقرار بکنیم دلیل بیانصافیهای ما است روز نامه باختر امروز بدون شبهه از روزنامههای خوب مملکت است و اگر راست باشد که این را گرفته باشند بدون حکم قانون و بدون حکم دادگاه ریخته باشند گرفته باشند و حبس کرده باشند
دکتر بقائی – راست است
فرامرزی – جای تأسف است و بنده بنوبت خودم به این عمل دولت اعتراض میکنم بصورت یک نفر نماینده مجلس و یکفر ایرانی چون دولت طرف اعتماد اکثریت مجلس است هر عملی دولت بکند که خلاف قانون یا خلاف نظم و آرامش باشدیا خلاف مسلحت مملکت باشد بقول جناب آقای دکتر معظمی مسئولیتش مستقیماً روی گردان اکثریت مجلس است (صحیح است) ینی معنایش این است که این اعمال با موافقت اکثریت مجلس صورت گرفته و این را من تصور میکنم صحیح نباشد برای اینکه من تصدیق میکنم در مطبوعات یک اشخاص ناهلی وارد شدهاند که انها شایستگی ورود به صنف ارباب قلم وظیفهای که مدعی راهنمایی ملت هستند ندارند ولی خیلی جای تأسف است که به بهانه اینها یعنی بهانه اوراق مبتذل دولتها همیشه آنها را بهانه قرار میدهد و بقیه مطبوعات صحیح و و وزین را میگیرند اگر یک روزنامه یعنی هیچ فرق نمیکند بشر در دنیا بخونش بمالش بناموسش و به جنسیتش بهر سه تا مقید است فرق نمیکند مال کسی را برند یا خون خون کسی را بریزند یا حیثیت و آبرویش را بریزند همانطوری که یک نفر آدم چاقوکش حق ندارد برود ضربه بزند بپهلوی مدیر روزنامه همان طور هم یک مدیر روزنامه با سر نیزه قلم ضربه بزند به پهلوی ناموس و شرافت و حیثیت کسی (صحیح است) به این جهت در دنیا قانون برقرار کردهاند یعنی قانونی که حدود همه کس را معین میکند چاقوکش اگر چاقو زد به پهلوی مدیر روزنامه قانون مجازاتش را معین کرده و اگر مدیر روزنامه ضربه زد به پهلوی ناموس وحیثیت و شرفت همان چاقوکش قانون مجاراتش را معین کرده دولت باید مجری قانون باشد وای به وقتی دولت در اجرای قانون تهاونبکند و یا اینکه خودش از طریق دیگری وارد بشود و برای اجرای مقصودش بر خلاف قانون عمل بکند اگر دولت قانون را درست اجرا بکند این قانون مطبوعات و عشر این قانون مطبوعات خودش کافی است که ضامن حفظ حقوق همه باشد البته من هم مثل جناب آقای دکتر معظمی تردید کردم که دولت خودش دخالتی در این اعمال داشته باشد ولی دولت حق سکوت هم ندارد یعنی دولت پاسبان دارد تشکیلات دارد برای جلوگیری از تجاوز بیکدیگر دولت نباید ساکت باشد یعنی اگر اشخاصی ریختند به مطبعه و روزنامه من و یا آقای مسعودی یا آقای صفوی دولت نباید بگذارد که ما خودمان تشکیلات بدهیم و دفاع بکنیم از خودمان و آنجا دعوا بکنیم و همدیگر را بکشیم دولت باید فوراً دسیسه کننده را بگیرد و او را تسلیم دادگاه بکند و دادگاهش را باید قوی بکند که بتواند احقاق حق کسی را را که حقش پایمال شده بکنند البته جناب آقای دکتر معظمی تذکری به آقایان اقلیت دادند که منهم در عالم همکاری میخواهم این استدعا را از آقایان بکنم که حربه اقلیت قانون است حربه اقلیت حق است (صحیح است) حربه عقلیت عدالت است (احسنت) البته اقلیت هم تندروی معذرت میخواهم آنقدر نکنند که بهانه بدهند به اشخاصی که آنرا مستمسک قرار بدهند و به اصل آزادی و به ریشه مطبوعات تیشه بزنند (صحیح است) همه آقایان در حدود قانون و در حدود آن اصلی که تمام بشر یعنی بشر عاقل متمدنی که آسایش و آرامش میخواهد باید حرکت بکنیم اما راجع بیسشنهاد آقای دکتر معظمی البته من به بصورت مخالف این پیشنهاد برای این آمدم که تصور میکنم که همه حدود را قانون معین کرده و اگر دقیقه به دقیقه هی از مجلس کیمسیون معین بشود برای رسیدگی بنظرم غیر طبیعی میآید و الا اگر راهی غیر از این نداشته باشد من مخالفتی با خود این عمل ندارم مخصوصاً که فکر مرا فرمایش یکی از آقایان تغییر داد که فرمودند که فرمایش جناب آقای دکتر جمال امامی بود که فرمودند از کجا معلوم خواهد شد که دولت دخالت دارد یا دخالت ندارد این البته همانطوری که آقای دکتر معظمی فرمودند اگر لازم باشد یک کمیسیونی میتواند این را معین بکند به این جهت من مخالتم را با این پیشنهاد و فرمایش ایشان
رئیس – عرض کنم این پیشنهادی که کردهاید بر طبق ماده ۲۰۰ آئیننامهاست ولی تقریباً تغییر دستور میشود یک موضوع دیگری را جای موضوع دیگری میگذارد مطابق ماده ۸۰ آئیننامه اگر پانزده نفر این پیشنهاد را تأیید کنند میشود رأی گرفت
دکتر معظمی – بنده توضیح دادم یک نفرهم بعنوان مخالف صحبت کرد
رئیس – بنده این توضیحی که دادم برای این است که اگر این پیشنهاد را پانزده نفر تأیید بکنند میشود رأی گرفت آقای وزیر کشور بفرمایید
وزیر کشور – جناب آقای نخستوزیر خودشان آمدند که به مجلس شورای ملی بیایند و ولی بواسطه اینکه از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی احضار شدند این بود که به بنده فرمودند که اینجا شرفیاب بشوم تا خودشان هم حاضر بشوند بنابراین بطور اختصار میخواستم عرض کنم که در دولت اصلاً اختلافی نیست و من نمیدانم که این فکر از کجا پیدا شده همجو چیزی اصلاً نبوده و امروز که یکماه میشود که بنده در دولت هستم و هیچ وقت ندیدهام اختلاف نظری باشد البته ممکن است در اینجا هم یک قانونی که مطرح میشود آقایان نمایندگان محترم هرکدام یک نظر خاصی داشته باشند بعد از شور و صحبت نتیجه آن میشود این برای رفع شبهه بود و نسبت به پیشنهاد وقتی که خودشان وارد موضوع بشوند ملاحظه خواهند فرمود که خلاف قانون رفتار نشده ولی انتظار دولت و بنده که فرمودند مسئول وزارت کشور هستم این است که آقایان که مصون از تمرض هستند هم جرید و هم مردم را تشویق و تحرک به انقلاب میکنند توجه فرمودید؟
مکی – شما تحریک میکنید
وزیر کشور – همین داد و بیداد تشویق است وقتی که پشت تریبون گفته میشود میکشم انقلاب میکنم
دکتر بقائی – کی گفت میکشم من که از رضاییه فرار نکردم حرف مارا تحریف نکنید
وزیر کشور – بنده از همین صورت مجلس اتخاذ سند میکنم که فرمودید میکشم
دکتر بقائی – چاقوکشهای شما که میآیند توی خانه من عمویش را فرستاد این استاندار رضاییه پسر عمویش را فرستاد بیاید مارا بکشد بله پسر عمویت را فرستادی استاندار سابق رضاییه
رئیس – همین حرفها است که عکسالعملش ابنطور میشود
دکتر بقائی – پسر عمویش را فرستاد بیاید مرا بکشد استاندار رضاییه من میآیم آنجا میگویم
وزیر کشور – من همچو پسر عمویی ندارم
دکتر بقائی – سرگرد اردلان آمده بود او پسر عموی شما نیست؟ آقای محترم رضاییه
وزیر کشور – بنده با همین نظری که نمایندگان محترم دارند دولت هم در این قسمت موافق است که باید یک کاری کرد در این موقع که دنیا متشنج است ایران را متشنج نکنیم.
مکی – نفت را بدهید و آرام بشود
وزیر کشور – یک عدهای مخصوصاً نمیگذارند که آرام بماند آقایان مساعدت بفرمایید که اینجا هم آرام بماند.
دکتر معظمی – عرض کنم که در ماده ۲۰۰ نوشته شده که هر موقع که مجلس صلاح بداند میتواند چون یک امر استثنایی است.
رئیس – این یک سابقه بدی است که نمیشود در مجلس گذاشت هرموقعی یک نمایندهای پیشنهادی بکند اگر پانزده نفر پای آن را امضا بکنند رویش میشود رأی گرفت شما همچو حرفی میزنید که سابقه بشود نمیشود یکنفر پیشنهاد بکند که هر موقع دستور تغییر بکند
دکتر معظمی – بنده وظیفهام اینست که پیشنهاد بکنم جنابعالی هم وظیفه ریاستتان این است که مطابق آییننامه اقدام بفرمایید تا حقوق مردم محفوظ بماند
رئیس – مطابق آیین نامه ۱۵ نفر اگر امضا بکنند میشود رأی گرفت این موضوع مطرح نیست آقای رقیع
رفیع – نماینده محترم راجع بچای صحبتی کرد و از من مؤاخذه کرد که چرا شما در این باب اقدامی نکردید این مسئله چای که الآن شاید بیش از پانصدوو شستهزار نفر مردم از آن ارتزاق میکنند در تمام مازندران و گیلان و غیره از این وسیله معاش دیگری ندارند بنده چندین بار به رئیس دولت عرض کردم بوزیر دارایی عرض کردم برئیس برنامه بمدیر برنامه که بمنزل من آمده بود بایشان گفتم حالا دو روز است جریانی در مجلس سنا مشاهده میشود اشخاصیکه در اینکار نباید مداخله بکنند مداخله میکنند اینکار مداخلهاش با آقایان نمایندگان مازندران است یا دولت نه در مجلس سنا حالا آنها هم میخواهند مداخله بکنند باید از اینها بپرسید و بدانید برای خاطر چند نفر بازندگی پانصد هزار نفر ششصد هزار نفر بازی کردن اینکار اسباب مزاحمت خود دولت خواهد شد وزیر اقتصاد وعده کرده که من تصویبنامه را میبرم باطل میکنم ایشان یک مطالعهای در این باب بفرمایید و دولت بدون اطلاع و بدون تحقیق این تصویب نامه را باطل نفرمایند چون فردا اسباب زحمت خود دولت خواهد شد و پشیمان میشوند
- بقیه گزارش در کمیسیون مخصوص نفت
[ویرایش]۶ - بقیه گزارش در کمیسیون مخصوص نفت
رئیس – وارد دستور میشویم آقای بقائی
اسلامی –بنده یک مشاهداتی دارم پریشب میخواستم چند کلمه عرایضی بکنم
رئیس - راجع بچه موضوع
اسلامی – راجع بمسئله مطبوعات
رئیس – این موضوع مطرح نیست
مکی – میخواهد بگوید سه تا پاسبان که مشغول غارت بودند خود آقای اسلامی گرفته برده تحویل داده داشتند چاپخانه را غارت میکردند دولت غارتگر! خیال میکنند روزنامهها را ببندند زبان مارا هم بستهاند نوکرهای انگلستان
آزاد – اینها برای انگلستان نفت نمیشود
مکی – آرزو را بگور میبرد انگستان و نوکرهای صمیمیشان.
دکتر بقائی – با این شرارتها شما نفت را به ارباب خودتان نمیتوانید بدهید
وزیر کشور - شما نمیگذارید بدهیم.
دکتر بقائی – بله ما نمیگذاریم بدهید حق بر زبان جناب آقای اردلان جاری شد که فرمودند شما نمیگذارید نفت را بدهیم بله ما نمیگذاریم نفت را آقایان بدهید بانگلیسها از این کلمه اتخاذ سند میکنم و در آن جلسه هم من صحبت نکردم که آدم میکشم متأسفم که جناب آقای اردلان در مجلس سنا دیروز از همان رویه سنیه جناب آقای نخست وزیر محترم پیروی کردند همان عملی که اسمش را نمیخواهم دوباره بیاورم که توهین کردی و قهر کند بعد دوباره هم بدون آنکه آشتی شان بدهند خودشان بیایند آن کلمهاش را نمیگویم ولی همان کاری جناب آقای نخستوزیر پشت این تریبون نسبت بمعذرت خواستن از دانشگاه و معذرت نخواستن کردند جناب آقای اردلان استاندار محترم سابق رضاییه دیروز در مجلس سنا کردند بنده در جلسه گذشته قبل از دستور که صحبت کردم و گفتم که دولت دست بشرارت زدهاست گفتم من نماینده تهران هستم و کسانی که بمن رأی دادهاند از من پشتیبانی میکنند اگر ما بخواهیم میتوانیم انقلاب بکنیم گفتم میتوانیم انقلاب بکنیم نه اینکه انقلاب میکنیم حالا هم تأیید میکنم مردم عاجز نیستند که جلوی یک مشت شریر و جاسوس و مزدور بیگانه ایستادگی بکنند (صحیح است) که ۱۵ نفر جاسوس زرخرید شرکت نفت هر غلطی میخواهند توی این مملکت بکند آن وقت ما مملکت نخواهیم داشت این را گفتم ولی نگفتم من آدم میکشم البته اگر کسی بدون اجازه من بیاید میکشم توی خانهام اورا میکشم البته این حق را قانون اساسی نه بمن بلکه بهر فرد ایرانی این حق را دادهاست خانه هر فرد ایرانی خواه وکیل باشد خواه شاه باشد خواه گدا باشد خانهاش مصونیت دارد و هیچکس نمیتواند وارد خانه کسی شود مگر بحکم قانون (چون آقای اردلان وزیر کشور صحبت میکردند آقای بقائی با عصبانیت فریاد زدند گوش کن)
وزیر کشور – (با اشاره بصورت مجلس که در دستشان بود) این نطق آقا است
رئیس- آقای دکتر بقائی صحبت خودتان را بکنید شما که آمدهاید اسمنویسی کردهاید در موضوع نفت است در همان موضوع صحبت کنید
دکتر بقائی – اینها تمام مربوط به نفت است جناب آقای رئیس حتی دستوری هم از طرف شرکت نفت که بدولت داده شدهاست که بیاید لایحهاش را مسترد بکند آنهم مربوط بنفت است چون وضعیت خطرناک شده گفتند دولت باید لایحهاش را پس بگیرد (حائریزاده – دولت حق ندارد پس بگیرد این دولت نیاورده طرح قانونی است ما باید تکلیفش را معین بکنیم) (آزاد – حق ندارد پس بگیرد) حالا حق دارد یا ندارد کار دولت از این چیزها گذشته مفتضحتر از این کارهاست عرض کنم متأسفانه مجال نشد که بنده راجع بجریان مبارزه ملت ایران در خصوص نفت صحبت بکنم و توضیحاتش را میگذارم برای یک فرصت بیشتری فقط برای اینکه ذهن آقایان نمایندگان کاملاً از جریان مسبوق باشد چند کلمه عرض میکنم ضمن تشکر از پشتیبانی که جناب آقای جمال امامی از ما کردند (جمال امامی – تشکرندارد) دولت فقط چاقوکش نفرستاده آقای امامی چاپخانهدارها را پاسبانان و افسران شهربانی رفتند دفعه دوم غارت کردند بعنوان اینکه ما آمدهایم ببینیم چاقوکشها چکار کردهاند بعد غارت کردند در چاپخانه ما بهمین ترتیب پسر عم گرام این جانب استاندار سابق رضاییه که حالا هم حرفهای بنده را گوش نمیکند و آقایان یادشان است که در شهریور ۲۰ ایشان پستشان را ترک نکردند و بنده چادر سرم کردم و فرار نمودم ایشان فرار نکرد (صفوی – اینحرفها معنی ندارد)
رئیس – شما که میخواهید مجلس اداره شود این حرفها چیست میزنید دکتر بقائی - گفتم فرار نکرده مگر گفتم فرار کرده (اشاره به آقایان تندنویسهای مجلس نموده گفتند) شما نوشتهاید ایشان فرار کردند؟ (خنده نمایندگان) ایشان در شهریور ۲۰ فرار نکرد تأیید میکنم که تحریف نشود بنده فرار کردم (ابریشم کار – آقای دکتر ما اسم شهریور ۲۰ را نمیخواهیم بشنویم) بگوشتان نخورده؟ (ابریشمکار – دیگر شهریور ۲۰ را نمیخواهیم بشنویم) تجدید میشود آقا تجدید میشوددر هرصورت ایشان که اطلاع ندارند که پسرعموی ایشان جناب سرگرد اردلان پس پریشب یعنی بعد از آنکه دو شب متوالی چاقوکشهای شهربانی و حقوق بگیرهای شهربانی (البته من برای آقایان نمایندگان میگویم چون دولت خودش کاملاً وارد است اینها حقوق بگیرهای شهربانی هستند) بعد از اینکه شب اوّل آمدند و غارت کردند و خسارت وارد آوردند شب دوّم یک عده دوستان عزیز و موکلین من آمده و برای دفاع ازچاپخانه با چوب و سنگ آنها را از آنجا بیرون کردند و آنها در را شکستند البته پروندهای تشکیل شد تمام مراحل قانونی آن تکمیل شده کاری به این ندارم در شب سوم آقای سرگرد اردلان آمدند و گفتند که میخواهند یک چیزی ببنده ابلاق بکنند گفتم بفرمایید توآمدند گفتند باید در این چاپخانه هیچ چیز چاپ نشود و هیچ روزنامهای هم شما نباید منتشر بکنید گفتم که ابلاغ کتبی بدهید گفتند کسی بمن ابلاغ کتبی نکرده و شفاهاً گفتهاند گفتم آنکسی که در مملکت مشروطه بیک چاپخانه بگوید تو حق نداری چیزی چاپ کنی یا بکسی بگوید تو حق نداری روزنامه بنویسی دهنش میچاد در مملکت مشروطه به حکم قانون میتوانند طبق آن قانون ننگین اقبال زنگنه (یاد هردوتاشان بخیر) اینها این خیانتها را میکردند که همیشه وزیر باشند حالا هردوتاشان که نشدند و رفتند اینها طبق همین قانون میتوانند هر روزنامهای را که میخواهند توقیف کنند وقتی هم که یک روزنامه چیزی را چاپ کرد که قابل تعقیب باشد مدیرش قابل تعقیب ست در مملکت مشروطه جناب آقای سپهبد رزمآرا کسی دهنش میچاد که بیک چاپخانه بگوید تو حق نداری چیزی چاپ بکنی ایشان آمدند ابلاغ کردند بعد هم ماندند آنجا من خیال کردم که اینجا ماندهاند برای اینکه خیال میکنند ما اینجا بمب اتم میسازیم یا کلکسیون جواهر درست میکنیم یا چادر نماز میدوزیم گفتم بمان ایشان همانجا ماندند تا اینکه صبح بنده گفتم خوب تشریف ببرید کار بجریاناتش ندارم که وقت آقایان را بگیرم بمن گفتند مأموریت دارم همهاش اینجا باشم گفتم غلط کرده آنکس که بشما مأموریت داده که بیایید توی خانه من امشب که اینجا بودهای پذیرایی هم کردهام حالا باید تشریف ببرید بیرون گفت من میمانم گفتم من با اردنگی شما را بیرون میکنم بیرونش هم کردم از خانهام چون آنجا یک هفتهای که منزل من است و من اعلام کردهام و پلاک هم دارد که منزل دکتر بقائی البته مردم توی کوچه زیادند کاری هم به این ندارم بعد آقایان دستور داشتند بعد از تشکر از جناب آقای امامی (جمال امامی – تشکر ندارد آقا من حافظ اصولم) مقصودم این بود که مأمورین خود شهربانی این کار را کردند و دیشب حدود ۳۰۰ نفر پاسبان دور آن خانه را احاطه کرده بودند البته من یک بیانیه دادم و مردم را دعوت کردم به سکوت هفتاد و چند نفری در داخله چاپخانه بودند و سر شب هم چندین صد نفر هم تمام کوچه را گرفته بودند امروز صبح در حدود صد نفر کمتر یا بیشتر تا صبح توی کوچه توی سرما ماندند سیصد نفر پاسبان مسلح با افسرهایشان دور تا دور خانه مرا تا صبح محاصره کرده بودند البته اول میخواستند چاثوکشها را بفرستند بعد یک جریانهایی پیشآمد که آنها را نفرستادند و بعد بنا شد ساعت دو بعد از نصف شب ۳ تا تیر بهوا خالی کنند و پاسبانها با نردبام یورش بیاورند توی خانه من لذا رفتم بالای پشت بام در حدود نصف شب جریان را برای آنهایی که آنجا بودند گفتم و بپاسبانهایی هم که در آنجا بودند گفتم که اگر کسی بدون اجازه من بیاید توی خانه من نعشش توی این دالان میافتد و ما ایستادگی کردیم البته پاسبانها هم زه زدند و من در تمام این مدت بشهادت تمام مردم تهران که حرفهای من را میشنیدند و بر خلاف تمام این چیزهایی که جناب آقای اردلان استاندار محترم استان رضاییه در شهریور ۲۰ فرمودند در تمام این مدت مردم را دعوت به آرامش و سکوت و متانت کردم و من گفتم زنده باد و مرده باد هم نکشید خودم خیلی مردهباد کشیدم ولی بآنها گفتم تظاهری نکنند ولی یک دستوری بهشان دادم هم دیشب و هم امروز صبح و آن اینست که گفتم این افسران و این پاسبانها که باید زندانیان قصر را نگهداری کنند آنها را فرار دادند حالا آمدند خانه مرا محاصره کردهاند به آنها و به این دولت مفتضح باید خندید (نخست وزیر - بتو باید خندید) بجای اینکه زندانیهایشان را نگاه دارند پاسبان میفرستند خانه مردم را محاصره میکنند ولی جناب آقای رزمآرا فرمود که بمن باید خندید ولی تمام مردم بدولت ایشان خندیدند و من اعلام میکنم همین خندهها دولت ایشان را ساقط خواهد کرد و من تقاضا میکنم در بییرون و خارج هیچجا نه تظاهراتی بکنند نه مردهباد بگویند فقط بخندید خواهند دید که این دولت مفتضح که در ششماه هیچکاری نکرده خواهد رفت (چند نفر از نمایندگان – آقای دکتر بقائی این چه فرمایشی است میکنید با احترام صحبت کنید) دیشب من تا پای جانم ایستاده بودم
رئیس – آقای دکتر بقائی این ماده قرائت میشود چون میدانم هیچوقت نظامنامه را نگاه نمیکنید و دارید اهانت میکنید و من ناچارم این ماده آیین نامه را عمل کنم اینکه وضع مجلس نیست حتاکی و فحاشی که وظیفه وکیل نیست آنها هم همینکار را میکنند. دکتر بقائی جناب آقای رئیس ما پای جانمان ابستاده بودیم ۲۰۰ نفر پای جانمان ایستاده بودیم من میخواهم بدانم شهربانی چکار دارد سیصد نفز مسلح دور خانه من میفرستند توی این خانه مگر بمب اتم میساختند؟ ماده ۱۰۰ آییننامه قرائت میشود (بشرح زیر قرائت شد)
ماده ۱۰۰ – توبیخ مؤکد در موارد ذیل بعمل خواهد آمد
- ۱- اگر نمایندهای پس از توبیخ عادی در همان جلسه مجدداً از دایره نظم خارج شود
- ۲ – اگر نمایندهای بیک یا چند نفر از وزرا و معاونین توهین یا تهدید نماید.
رئیس – من حواهش میکنم که شما نظم مجلس را حفظ کنید و مطالبتان را با کمال شجاعت و صراحت بگویید البته بدون فحاشی بدون کلمات رکیک وقتی شما کلمات زننده بگویید آنها هم تحمل نمیکنند جواب میگویند بنده در محظور میافتم و ناچارم نظامنامه را اجرا کنم
دکتر بقائی – آقای رئیس بنده اطاعت میکنم (غلامرضا فولادوند – دیگر حاجی دزدالممالک را نفرمایید آنروز به آقای وزیر کشور گفتید دزد فراری حاج دزدالممالک) آقای وزیر کشور صاحتشان مبری از این حرفها است ایشان از هیچ جا فرار نکردهاند (مکی – ایشان مستثنی از تعریف هستند) بطوریکه آقایان نمایندگان محترم فرمودهاند بنده با گزارش کمیسیون بعنوان موافق مشروط ثبت نام نمودهام زیرا که هرچند که با گزارش مزبور دایر بر قرارداد الحاقی گلشائیان گس کاملاً موافق هستم ولی رد آن را بهیچوجه برای استیفای حقوق ایران کافی نمیدانم تصویب این گزارش با این صورت خشک و خالی مجالی برای دولت خواهد بود که یک قرارداد الحاقی ننگینتر را امضا کند و برای اواخر دوره شانزدهم به مجلس بیاورند آقایانی که در دوره پانزده اینجا تشریف داشتند میدانند و کسانی هم که در خارج هستند میدانند که این زمینهسازیها بدستور وسعی و همت تیمسار محترم سپهبد رزمآرا رئیس ستاد آنوقت صورت گرفت و به پاداش همان بود که مسند نخست وزیری را اشغال فرمودند و با طرف نبودن با یک شخص کند فهمی مثل جناب آقای ساعد ایشان خودشان رأساً بهتر خواهند توانست در اواخر دوره برای به تصویب رساندن قرارداد الحاقی زمینه سازی بکنند در آنوقت معلوم نیست که ما بتوانیم همان موقعیت دوره سابق را داشته باشیم به این جهت موافقت بنده با گزارش کمیسیون نفت مشروط بر این خواهد بود که تکلیف نفت را کاملاً روشن و یکسره نماییم در اینجا یک صحبتی آقای امامی فرمودند راجع به نفت که متخصص نفت که بتواند اظهار نظر بکنند عدهاش کم است البته راجع به ترکیبات شیمیایی یا وضع فیزیکیاش یا راجع به استخراجش باید متخصصین اظهار نظر بکنند ولی ملت ایران راجع به یک چیز کاملاً میتواند اظهار نظر نماید و آن اینست که ملت ایران حق دارد بگوید این نفت از ایران است و مال من است و من نمیخواهم بیگانگان استخراج بکنند و مورد استفاده قرار بدهند ملت ایران کاملاً حق چنین اظهار نظری دارد و همین الآن که این عرایض من به سمع شما میرسد دانشجویان دانشگاه تهران در جلوی همین مجلس مشغول تظاهرات هستند میبینند عموم طبقات در این قسمت اظهار علاقه و اظهار عقیده کردهاند و در این اظهار عقیدهشان هم کاملاً ذیحق بوده و هستند پس لازم است که علاوه بر تصویب گزارش کمیسیون تکلیف نفت را خود مجلس روشن بکند. برای اینکه بنده چیزی که میتوانم عرض کنم اینست که شرافت آقایان ساعد و گلشائیان بهیچوجه کمتر یا بیشتر از شرافت جناب آقای رزمآرا و جناب آقای فروهر نبوده و نیست ایشان با آقای ساعد و آقای فروهر و آقای گلشائیان به یک اندازه شرافتمند هستند بنابراین طبق مأموریتی که از طرف فراکسیون جبهه ملی به بنده واگذار شدهاست راه حل مثبت مشکل نفت را به عرض آقایان میرسانم و خواهش میکنم که آقایان توجه بفرمایند و خیلی معذرت میخواهم اگر صدایم گرفته و اینطور صحبت میکنم چون دیشب تمامش ما مشغول سنگربندی بودیم و بیشتر من مجبور بودم که برای مردم که توی کوچه بودند صحبت کنم و پست بگذاریم برای اینکه مصمم بودیم از خانهای که اسم من رویش نوشته شده و فعلاً بعد از تمام شرارتهایی که در سایر چاپخانهها کرده بودند و این تنها سنگر آزادی بود دفاع بکنیم به این جهت خستگیمان خیلی زیاد بود. راجع به امتیاز دارسی و قرارداد تحمیلی ۱۹۳۳ و تحمیلی بودن هردوی آنها به ملت ایران گذشته از سخنرانی معروف آقای تقیزاده و آن اعتراف و صحبتی که پشت این تریبون کردند مضار سیاسی و اقتصادی و اجتماعی ناشی از سیاست شرکت نفت در ایران و خسارات هنگفت تحملناپذیری که از جریان امتیاز مزبور و تمدید آن هر ساعت به این ملت وارد میشود پیشوای جبهه ملی جناب آقای دکتر مصدق و آقای دکتر شایگان و آقای نریمان و آقای حسین مکی و آقای حائریزاده و سایر نمایندگان جبهه ملی و عده دیگری به دفعات در همین مجلس صحبت کردهاند خواه در دوره پانزده و خواه در ابتدای دوره ۱۶ خواه در زمان استیضاح راجع به نفت و خواه در جریان این چندروز بنده با تکیه و استناد به کلیه آن چیزهایی که در این خصوص گفته شدهاست و استدلالهایی که کردهاند با اتخذ سند از تمام آنها از تکرار آنها صرف نظر میکنم و حتی از شمردن مضار قرارداد ۱۹۹۳ و قرارداد تحمیلی و دلایل بطلان و رد آن قرارداد خودداری میکنم زیرا یقین دارم که امروز اکثریت آقایان نماندگان محترم وارد مطلب شدهاند و آشنا هستند و فقط با اجازه آقایان محترم لازم میدانم که چند کلمهای راجع به ریشه عمل ملی کردن صنایع در دنیا و بالاخره راجع به اهمیت و لزوم و امکان عملی ملی کردن صنایع نفت ایران اشاراتی به عرض آقایان برسانم (چون جلسه از اکثریت افتاده بود آقای رئیس اظهار نمودند صبر کنید پس از حصول اکثریت اظهار داشتند بفرمایید) من لازم میدانم که توجه آقایان نمایندگان محترم را به جریان ملی کردن صنایع بزرگ در کشورهای دیگر جلب بکنم و خواهش میکنم در این قسمت آقایان قبل از اظهار نظر یک مطالعاتی بکنند و ببینند که چطور در این سالهای اخیر این جریان ضرورت پیدا کرده و مخصوصاً بعد از جنگ اخیر در کشورهای دمکراسی غربی با سرعت بیمانندی توسعه پیدا کرده اگر آقایان به اخبار روزنامهها یا مجلات اقتصادی که از خارج میرسد آشنایی داشته باشند ملاحظه فرمودهاند که ملیکردن صنایع بزرگ که کلید حیاتی هر کشور هست در ممالک فرانسه، ایتالیا، اسکاندیناوی، بلژیک و حتی انگلستان که انگلستان را دژ تسخیرناپذیر آزادی صنایع میدانستند و حتی در زلندجدید و استرالیا و سایر ممالک این موضوع ملی کردن صنایع پیشرفت خیلی بزرگ کرده در اینجا ما فقط یک توجهی بتاریخچه ملی کردن صنایع در انگلستان بکنیم انگلستان یعنی همین کشور مدعی دمکراثی و مسیحیت که بر خلاف دستور بزرگ حضرت عیسی که ضربالمثل در بین تمام ملل عالم شده که فرمودهاست آنچه بر خود نمیپسندی بر دیگرانمپسند این ملت مسیحی از آنچه که در داخله کشور خودش و برای ملت خودش میپسندد هیچ چیز برای سایرین مخصوصاً برای مللی مثل ما نمیپسندد. و ملی کردن صنایع را در داخله انگلستان میپسندد ولی در مملکت ما نمیپسندد در مملکت خودشان بقانون اساسی خودشان یک رفتاردیگری میکنند و در اینجا برای ما چیز دیگری میپسندند. در قرن ۱۹ در اثر اختراعات و اکتشافات بزرگی که در دنیا بظهور پیوست صنایع شروع کرد که باندازه خیلی زیادی توسعه و اهمیت پیدا کند و دنباله این جریان در قرن بیستم با شدت بیشتری وجود داشت و هر روز که جلوتر میرویم این موضو مهمتر میشود در زمانهای سابق فرض بفرمایید یک نفر کرباس باف که کارش کرباس بافی بود و خود و خانوادهاش از این ممر اعاشه میکردند کارش وضعیتش مربوط به خودش بود و زندگانی خودش ولی در اثر اکتشافات صنعتی هرچه صنایع بزرگتر شدند سرنوشت عده بیشتری از افراد بشر با هر یک ز صنایع بستگی پیدا کرد مثلاً اگر شما امروز یکی از کارخانجات پارچه بافی منچستر را با آن کرباسبافی که مثال زدم مقایسه کنید میبینید که او فقط ارطباط صنعتش با خودش و خوانوادهاش داشت ولی یک کارخانه پارچه بافی منچستر ارطباطش با هزاران خانوادهاست اینکه میگویم هزاران خانواده مقصودم آنهایی نیست که فقط پارچه میخرند و از لباسش استفاده میکنند برای تهیه او و برای مواد اولیه و خود کارخانهاش و حتی در بعضی موارد میخواهم بگویم که سرنوشت یک صنعت با سرنوشت یک ملت و یک مملکت توأم شده و میشود این صنایع در تحت اختیار یک عده اشخاص معدودی بود که هر جور میخواستند و میتوانستند عمل کنند جنبه همین صنایع بزرگ جنبه عمومی بود از جنبه خصوصی آن کرباسباف خارج شده بود آن کرباسباف فرض کنید میتوانست حالاهم میتواند یک کرباس باف کرباس ببافد یا نبافد هر جور که دلش بخواهد کار بکند یا کار نکند ولی تصدیق میکنید با اهمیت جریانات اقتصادی بینالمللی یک کارخانه عظیم روزی صدها هزار متر متر پارچه فرضاً میتواند بیرون بدهد این یک روز نمیتواند بگوید که من دلم دیگر نمیخواهد پارچه ببافد چون یک همچو عملی ممکن است مستقیماُ درسرنوشت کشور خودش مؤثر باشد بتواند با یک همچو عملی لطمه بزند یا بر عکس خدمت بکند به این جهت از اواخر قرن ۱۹ کمکم یک اشخاصی پیدا شدند که متوجه این حقیقت شدند که مراکز صنعتی عظیم که با سرنوشت میلیونها افراد ملت یا با سرنوشت تمام ملت بستگی دارد نباید در اختیار هوی و هوس چند نفر باشد در این ضمن یک موضوع دیگری هم پیشآمد کرد و آن رقابت آزاد در صنایع بود که تولید هرج و مرج و بحرانهای اقتصادی میکرد فرض بفرمایید که یک عدهای شریک میشدند یک کارخانه مثلاً کاغذسازی در یک مملکت باز میکردند یک مبلغی پول روی هم میگذاشتند تا این کارخانه آماده و بکار میافتاد البته محصول این کارخانه طبق یک حسابی است آن ورقه کاغذی که بیرون میآید باید حساب خرج کارخانه و استهلاک سرمایه و دستگاه کارخانه و تمام اینها را بکنند و بمیزانی بدست میآید که آنرا بفروش برسانند تا سرمایه خودشان را بدست بیاورند و زندگی بکنند حالا فرض کنید یک شرکت گردن کلفتتری بخواهد این کارخانه دایر نباشد میتواند باصرف یک سرمایه بیشتری یک کارخانه بزرگتری بیاورد یکسال ششماه دو ماه بتفاوت محصول کاغذ خودش را بضرر بفروشد تا آنکه آن کارخانه اولی ورشکست بشود و برود دنبال کار خودش و این صاحب هر دو کارخانه بشود اینها عملی است که اگر در مملکت ما صنایع بزرگ نبوده املاک بزرگ بوده آقایانی که ملک بزرگ دارند در همین مجلس یا مثل بنده ملکدارها را دیدهاند میدانند که یکی از سیاستهای ملک داری در این مملکت اینست که ناخن بند میکنند یک ملکی یکدانگ نیمدانگ میخرند و بعد اخلال میکنند که در این ملک خرج و تنقیه قنات نشود باالطبع قنات میخشکد و ملک از بین میرود آنوقت آن ملک را بقیمت خیلی ارزانی میخرد بعد هم آباد میکند همین عملی که راجع به املاک در مملکت ما صورت گرفته و بالاخره هم مجبور شدند برای این یک قانون بیاورند برای عمران و آبادی و محدود بکنند قدرت و حق مداخله هر یک از شرکای ملک را این موضوع برای صنایع بزرگ هم بعد از آنکه ایجاد هرج و مرج شد باعث گردید که یک فکری بکنند فکری که بنظرشان رسید این بود که صنایع بزرگ را آمدند تمرکز دادند و انحصاری کردند به این معنی که فرض بفرمایید صاحبان صنعت فولاد یا صنعت سرب یا غیره آمدند دور هم جمع شدند تشکیل یک تروست دادند یعنی یک جمع بزرگتری یا یک شرکت بزرگتری که تمام آنها تابع آن باشند البته این موضوع از هرج و مرج جلوگیری میکرد از بحران اقتصادی هم جلوگیری میکرد ولی چیز خطرناکتری از تویش درآمد و آن این بود که منافع عمومی ملت و وضعیت مصرف کنندگان در اختیار یک عده معدودی قرارمیگرفت که آنها با انحصار یک صنعت بزرگ دارای قدرت و اقتدار بیشتری میشدند با اینکه این عمل صحیح نیست ولی سوءنیت آنها هم در مقابل هیچ محکمهای یا مجلسی قابل رسیدگی نبود چون دارای مسئولیتی نبودند و اینها دارای نفوذ و اقتدار زیادی میشدند در دولتها نفوذ پیدا میکردند بالنتیجه بجای اینکه ملت و مصرف کننده استفاده بکند آن صنایع بزرگ استفادههای بیشتری میبردند البته آقایان محترم همه شنیدهاند پادشاه نفت پادشاه فولاد پادشاه سرب و از این قبیل اشخاصی که دارای لقب پادشاهی میشدند آن کسی که در رأس آن صنف قرار میگیرد و تمام اختیار آن صنعت در دست او هست ولی همانطوری که عرض کردم این جریان ممکن بود یک مخاطراتی حتمی برای مملکت تولید بکند بنده بعنوان مثال یک چیز کوچکی که خودم کاملاًبجریانش وارد شدم خدمت آقایان محترم عرض میکنم وآن اینست که در جنگ بینالمللی اول موقعی که جنگ بین فرانسه و آلمان در گرفت درآلمان کارخانههای اسلحه سازی معروفی بود که آقایان اسمش را شنیدهاند و میدانند کارخانجات کروپ در موقع جنگ میگفتند توپهای کروپ مال این کارخانه بود در فرانسه هم کارخانجات مفصل و معروفی بود به اسم کارخانجات شیندر که در کروزو که یکی از ایالات فرانسهاست کار میکرد و شاید یک عده از آقایان اسم مغازه سنتاتین را شنیده باشند یک مغازهای بود که چندی پیش با مکاتبه میشد خرید بکنند یک کاتالوگهایی معرف همه چیز داشت گرامافون داشت چرخ خیاطی داشت همه چیز داشت اسباب بازی بچه داشت این معازه سنتاتین مربوط بهمان کارخانجات فولاد سای کروزو که در مقام خودش باندازه کارخانجات کروپ اهمیت داشت جنگ درگرفت جنگ جنگ بینالمللی اول بین فرانسه و آلمان هر فرانسوی با یک کینه شدیدی مشغول جنگیدن و کشتن آلمانها است و هر آلمانی هم عمل متقابل میکند در آن بحبوحه جنگ این مطلبی است که با مدارک تاریخی ثابت شده و در کتابها نوشتهشده و خود بنده هم مدارکش را دارم اگر آقایان بخواهند خدمتشان ارائه میدهم در همان بحبوحه جنگ که دشمنی بین فرانسه و آلمان باعلی درجه رسیده بود کارخانجات کروپ احتیاج بیکی از مواد اولیه پیدا کرد حالا خاطرم نیست منگنز بود یا یک همچو چیزی البته آقایان میدانند که سویس بیطرف بود و بیطرفی خود را حفظ کرد و هیچ وقت هم از بیطرفی خودش ضرر ندیدهاست نماینده کارخانه کروپ که در سوئیس با نماینده کارخانه شیندر دوتا دشمن با هم صحبت کردند که ما منگنز کسر داریم آنهم گفت ماهم فلان رقم فولاد کسر داریم و اشکالی ندارد قرار معامله را گذاشتند که کارخانه کروپ به کارخانه شیندر فولاد بدهد و کارخانه شیندر هم به کارخانه کروپ منگنز بدهد درست توجه بفرمایید معنای این عرض بنده را کارخانه کروپ فولاد میدهد به کارخانه شیندر برای اینکه کارخانه شیندر اصلحه بسازد بدهد دست فرانسویها که آلمانیها یعنی برادران صاحبان کارخانه کروپ را بکشند و صاحبان کارخانه شیندر به کارخانه کروپ منگنز میدهد که بمب بسازند و بهتر بتوانند فرانسویها را بکشند این وسیله میدهد برای کشتن برادران خودش و آنهم وسیله میدهد برای کشتن برادران خودش این موضوعی است که باعث شد و یک دلیل بارزی هم دارد که همین موضوع باعث شد که قضیه کشف شد چه بسا بسیاری از اسرار سیاسی کشف نمیشد و این موضوع کشف شد و گمان میکنم که تیمسار وزیر جنگ بهتر از من توضیح بدهند و آن اینستکه وقتی آلمانها یک قسمت از خاک فرانسه را اشغال کردند و بسنت آئین رسیدند آنجا چاههای ذغال سنگ غیر از مال سنت اتین همه را آب انداخته خراب کردند ولی آن قسمت که مال مغازه سنت اتین بود و مربوط به کارخانه شنیدر میشد روی آن دوستی که آنجا دیده بودند به آنجا دست نزدند و وضعیت نقشه هم طوری است که اگر آقایان اجازه بفرمایند تیمسار هدایت بیایند اینجا و با یک نقشه جنگی برای ما توضیح بفرمایند ملاحظه میفرمایید که در نقشه که تقریباً در شکم آن این کارخانه شنیدر و معادن مربوط به آن قرار گرفته و متعرض آن نشدهاند در صورتی که بدیهی است در موقع جنگ اول باید اسلحه خانه دشمن را بکوبند کما اینکه جناب آقای وزیر کشور و جباب آقای نخست وزیر دستور فرمودند که بیایند چاپخانه ما را خرد بکنند ولی ما متشکریم فکر نکنید که گله میکنم مسائل دیگری هم پیش آمد میکرد مثلاً فرض بفرمایید در مقام رقابت بینالمللی ممکن بود که یک دولتی بخواهد با کمپانیهایی بخواهند صنایع یک مملکتی را از بین ببرند و این موضوع کراراً اتفاق افتاده و همه آقایان اطلاع دارند و شاهد هستند یکی در مورد کارخانه کبریتسازی تبریز بطوری که در خاطر دارم در اوایل افتتاح این کارخانه یک دفعه کبریتهای روسی به قیمت خیلی ارزان به این مملکت وارد شد یعنی اول نصف قیمت کارخانه تبریز بود در آنوقت کبریت کارخانه تبریز قیمتش یک شاهی بود روسها اول شروع کردند دو تا یک شاهی بفروشند بعد ۳ تا یکشاهی و همینطور روز بروز قیمت کبریت روسی پایین آمد آقایان لابد خاطرشان هست این برای چیست برای اینستکه بعد از مدتی که اینکار را کردند یک کارخانه کبریت سازی که یک سرمایه محدودی دارد قطعاً ورشکست میشود وقتی که ورشکست شد آن دولت که کبریت را ارزان فروخته بجای دانهای یک شاهی دانهای پنج شاهی بفروشد چون چون دیگر دارای رقیبی نخواهد بود این عمل را دمپینگ Dumping میگویند و همینطور قبل از جنگ برای یک مدتی که ژاپنیها میخواستند با کالاهای آلمانی رقابت کنند همینطور دمپینگ میکردند یعنی در بندر ورودی آلمان و هامبورگ یا جای دیگری دوچرخه فولادی را خیلی ارزانتر از قیمت محصول خود آلمان میدادند در سوییس ساعت ژاپنی را کیلویی میفروختند ژاپنیها برای اینکه ساعت سازی سویس را از بین ببرند آقایان ملاحظه فرمودید در اینجا هم یک ساعتهای خیلی ارزانی آمد که بد ساعتهایی هم نبود وتقریباً یکسال هم کار میکرد دانهای پنج قران و یک تومان بود این کارها برای صنایع یک کشور امکان پذیر است تمام این مسائل که عرض کردم جمع شدند و بالاخره افکار عمومی هم متوجه این قضیه شد و آن چیزی که در ابتدا علمای اقتصادی و اجتماعی توجه کرده بودند و شاید روزهای اول هم کسی بحرفشان اعتنا نمیکرد که یعنی چه! بصنایع بزرگ باید توجه بشود و دست اشخاص نمیتواند باشد، روز اول معمولاً به این حرفها کسی گوش نمیدهد تا آنوقت که خطر بطور حتم محسوس بشود کمکم مجالس مقننه و دولتها هم متوجه این قسمت که نفع عمومی درآن بود شدند و موضوع ملی کردن صنایع نفت را جزء برنامههای خودشان میگذاشتند ولی از لحاظ نفوذی که صحبان صنایع بزرگ در دولتها داشتند این موضوع فقط جزء برنامه آنها میماند کما اینکه تمام موضوعهایی که جناب آقای نخستوزیر محترم در برنامه خودشان گذاشتهاند همانطور توی برنامه مانده و چیزی را در خارج کسی ندیده فقط یک چیزش را ما میدانیم در قسمت پایین آوردن زندگی قیمت کاغذ از روزی که ایشان زمامدار شدند از دوبرابر هم تجاوز کردهاست روزیکه ایشان زمامدار شدند کاغذ روزنامه را کیلویی ۱۲ ریال میخریدیم حالا در اثر مساعی خستگی ناپذیر ایشان و تئوریهای اقتصاد همکارانشان کاغذ روزنامه باوجود اینکه گفتند پیمان شوری منعقد میشود و همه چیز ارزان میشود و ما یادمان است. با وجود این قیمت کاغذ در بازار تهران کیلویی ۲۵ ریال و اگر تاجرش زیاد بیانصاف نباشد کیلویی ۲۴ ریال است البته قیمت قانونی و رسمی هم دارد که کیلویی ۱۵ ریال است ولی دولت مقتدر باید قانون را صرف بستن کوچهها بکند و از کسی هرچیزی داشت نمیآید که مطابق قانون بفروشد ولی چون ما باید روزنامه را منتشر کنیم مجبوریم بخریم ۱۵ ریالش را بعنوان قانونی میدهیم بقیه اشرار هم همینطوری در هر صورت صحبت از این بود که دولتها کمکم در اثر افکار عمومی مجبور شدند که موضوع ملی کردن صنایع بزرگ را که اهمیت حیاتی برای تمام کشور داشت جزء برنامه خودشان قرار بدهند ولی در موقع این جنگ اخیر افکار عمومی بسیاری از کشورهای متمدن دنیا راجع به این قسمت جداً عصبانی شدند چون این موضوع همیشه توی برنامهها هست ولی عملی دیده نمیشود پایتخت دولتها مجبور شدند در مرحله اول قوانینی از مجالس مقننه بگذرانند که اختیار نظارت و کنترل دولتها را در صنایع تصویب بکند و چون این را هم کافی ندیدند و منظور را تأمین نمینمود ملتها بوسیله نمایندگانشان دولتها را مجبور کردند که صنایع بزرگ را ملی بکنند. بدین ترتیب صنایع نه تنها میبایستی طبق یک نقشه عمومی کار بکنند بلکه منافع حاصله از این صنایع هم بایستی با یک قیمت عادلانهای باشد واستفادهاش هم برای دولت باشد نه برای یک عده معدودی البته آقایان توجه فرمودهاند خواهش میکنم یک بار دیگر توجه بکنند که وقتی که ما میگوییم ملی کردن صنایع اعم از نفت و غیره یعنی واگذار کردن صنایع بدست دولتها و چون در تمام دولتها نماینده ملتها هستند آنچه که مال دولتها است مال ملت است و چیزی که مال دولت نیست ملی نیست و خصوصی است ولی با کمال تأسف بنده میگویم که هیئت محترم دولت جناب آقای سپهبد معنای این کلمه ملی کردن را درست توجه نفرمودند برای اینکه یک لایحهای آوردند از وزارت فرهنگ به اینجا تحت عنوان ملی کردن دبیرستانهای دولتی در صورتی که مقصودشان این بوده که دبیرستانهایی که در دست دولت هست یعنی ملی هست داده بشود بدست اشخاص یعنی خصوصی بشود عنوان لایحه را میبایستی بگذارند اختصاصی کردن دبیرستانهای ملی، در صورتی که این را گذاشتهاند ملی کردن دبیرستانهای دولتی و با این لایحه که البته جناب آقای نخست وزیر هم امضا کردند نشاندادهاند که معنای ملی کردن را نمیدانستهاند. در هر صورت ملی کردن یعنی دادن نفت بدولت، حالا علت اینکه نمیدانستهاند نمیدانم چیست ولی در هیچجای دنیا چنین اشتباهی نمیشود که از ملی کردن قصدی غیر از دولتی کردن کسی بکند. بنده اجازه میخواهم قبل از اینکه به دنباله عرایضم بپردازم همانطوریکه عرض کردم خدمت آقایان الان دانشجویان دانشگاه تهران یک تظاهراتی راجع به موضوع نفت دارند میکنند و جلو مجلس جمع شدهاند و یک یادداشتی برای من و آقای مکی دوست عزیز من دادند که اینها یک قطعنامهای صادر کردند و استدعا کرده بودند که بعرض نمایندگان مجلس برسانم راجع بموضوع نفت است و خارج از موضوع هم نیست، قطعنامه دانشجویان دانشگاه تهران در متینگ عمومی ۳۰ آذر ۱۳۲۹ درباره ملی کردن صنعت نفت ساحت مقدس مجلس شورای ملی، از آنجا که دانشجویان بیدار دانشگاه بوظایف ملی و میهنی خویش واقف بوده و به انتظارات ملت ایران از جوانان کشور بخوبی آگاهند در این هنگام که پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت توسط عدهای وکلای میهن پرست به مجلس شورای ملی تقدیم گردیده ما دانشجویان دانشگاه که همواره برای خدمت بمردم و مبارزه بر علیه غاصبین حقوق ملت ایران آماده میباشیم این پیشنهاد که بر طبق خواست ملت ایرانست ما را به پیگیری از این اراده ملت نموده بدین وسیله آقایان وکلا را در مورد ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران تأیید کرده اضافه مینماییم هر فرد میهن پرست که باستقلال و عظمت کشور خود علاقه دارد برای انجام این آرزوی مقدس باید تا آخرین قطره خون خود بستیزد زیرا نفت ایران از آن ملت ایران است و باید برای آبادانی ایران بکار برده شود دست اجانب از منابع زرخیز سرزمین ایران باید کوتاه گردد بدین منظور مجلس شورای ملی باید بزرگترین و مقدسترین وظیفه خود را انجام دهد آرزوی دانشجویان دانشگاه اینست که هرچه زودتر این خواست ملت عملی گردد ما دانشجویان بیدار دانشگاه هم چنان که مبارزه وکلا و عناصر میهن پرستانه را تأیید میکنم با هر عنصر منحرف، مخالف منافع ملت ایران نیز سرسختانه مبارزه خواهیم کرد البته احساساتشان بقدری زیاد بوده که به انشاء زیاد نتوانستهاند بپردازند و انشاء یک قدری ضعیف شده ولی از لحاظ شدت احساسات این ضعف انشاء بخشیدهاست همین دولت انگلستان که عرض کردم تا پیش از جنگ به آن لقب داده بودند قلعه تسخیرناپذیر رقابت آزاد و جدا از هر نوع دخالت دولت در کاهای مردم کاملاً جلوگیری شده بود و حداکثر اجتناب میکردند در زمان جنگ همین انگلستان متوجه شد که اقتصاد راهنمایی شده یا به اصطلاح اکوترمیدیریزه و توزیع ضروریات زندگی بیشتر مطابق با عدالت اجتماعی است و عملی را که اینها در زمان جنگ وبرای جنگ کردند چون یک نتیجه خیلی خوبی از این حیث از آن گرفتند در زمان فعلی هم ادامه دادند و چون افکار عمومی ملت انگلستان خواهان چنین چیزی بود حزب کارگر انگلستان که یک حزب مترقی است و سعی میکند خواست ملت را بیشتر در قدمهای خودش منعکس بکند یک برنامه وسیعی برای تجدید سازمان اقتصادیات و ملی کردن منایع ذغال سنگ، الکتریسیته، فولاد – حمل ونقل زمیی و دریایی و هوایی و ملی کردن نان – آب گاز – گاز روشنایی و گاز سوخت و امثال اینها را اعلام کرد.
این را در برنامه خودش گذاشت و در موقع انتخابات این را به مردم انگلستان عرضه کرد. البته در آن ممالکی که حزب هست هر حزب یک برنامه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی دارد. این را عرضه میکند بمردم چون همه مردم یک کشورکه عضو یک حزب یا احزاب نیستند خیلی هستند که عضو هیچ حزبی نیستند ولی طرفدار یک حزب هستند و یا مخالف یک حزب، البته این برنامه را که اعلام میکند برای اینست که افرادی که وارد حزب نیستند و وظیفه ندارند به کاندید رأی بدهند ببینند این برنامه را و اگر پسندیدند رأی بدهند البته برنامه احزاب هم در اینجور موارد بی شباهت به برنامه دولت نیست، البته دولتهای ما، حاضرین را هم استثنا میکنم. این برنامه ملی کردن صنایع بزرگ چون مطابق میل مردم انگلستان بود با یک اکثریت قاطعی بطوریکه همه میدانید بحزب کارگر رأی دادند و در عرض یک مدت کوتاهی دولت انگلیس که البته یک دولت حزبی است و مربوط بهمان حزب کارگر هست برنامه حزبی خودش را با سرعت زیادی عملی کرد و اجرای این موضوع را تسریع کردهاند البته انگلیسیها که مردمان خیلی عاقلی هستند برخلاف بعضی از دوستانشان یک الگوی خشک و جامدی برای ملی کردن صنایع انتخب نکردند بلکه مطابق طبیعت هر صنعت یک وضع خاصی را ایجاد کردند و طرز عمل بطور کلی این بود که پس از آنکه مجلس عوام انگلستان ملی کردن یک صنعتی را تصویب میکرد دولت موظف بود یک مدت معین و کوتاهی وسایل و نقشههای دقیق عملی ساختن این موضوع را فراهم بکند و اجرا بکند و بهمان ترتیب هم عمل شد و آنوقت آن نقشهای که عملی میکردند برای هر صنعت از این قرار بود که عین اینکه یک نقشه کلی بطوری که عرض کردم داشتند از تمرکز زیاد صنایع در یک دستگاه جلوگیری میکردند و حتی دستههای خاص یک صنعت را هم ممکن بود که مجلس انگلستان یک اختیارات داخلی بدهد برای اداره هر صنعت، مثلاً فرض بفرمایید صنعت آهن را اگر مثال بزنیم تنها آهن نیست چندین رشته صنایع دیگر هم هست که جزء صنعت آهن است اینها برای هر کدام از اینها مطابق وضعیت خاصشان یک سازمانی ترتیب دادند و یک هیئت منتخب و مسئولی را وزیر مربوط بهر صنعت انتخاب میکرد و در رأس کار میگذاشت که اینها در نزد آن وزاتخانه مسئول باشند و بالاخره خود آن وزارتخانه و هیئت دولت هم در جلو پارلمان مسئولیت دارند و به این ترتیب میدانیم که آن مقاصدی که از ادب و مسئولیت صاحبان صنایع بزرگ بهداشت وجود داشت به این ترتیب از بین میرفت البته باز یک چیز دیگری که درنظر گرفتند این بود که یک هیئت مدیره خیلی مفصلی انتخاب نکنند که وقت به بحث و مشاجره بگذرد و یک هیئتهای خیلی کوچکی را انتخاب کردند و این درست عکس عملی است که در مملکت ما کردهاند، البته راجع به صنایع که دولت جناب آقای رزمآرا کاری نکردهاند هنوز ولی در جاهای دیگر هیئتهایی بودند مانند بانکها و شرکتها و اینها و آنجاهایی که یک هیئت مدیره کوچکی داشتند آنجاها را توسعه دادند و بر بودجه هیئتمدیرهاش افزودند البته این را انشاءالله حسن نیّت داشتهاند و به منظور سرعت عمل بودهاست ولی اصلاً وقتی یک هیئتی عدهشان زیاد شد کار خیلی دیرتر میگذرد البته انگلیسها هم مثل سایرین بشر هستند و دارای صنعت بشری هستند و صاحبان صنایع بزرگ وقتی که میدیدند زورشان به اکثریت نمایندگان حزب کارگر نمیرسد و خواهی نخواهی این موضوع عملی میشود فشار خودشان را بردند روی سنا روی مجلس لردها و در آنجا شروع کردند باخلال و شاید هم به کارهای دیگر و بالاخره نتیجه این شد که در مجلس لردهای انگلستان چند تا از این قانونهای ملی کردن صنایع که از مجلس عوام گذشته بود وقتی رسید به مجلس سنا آنجا اینها را خواباندند در کمیسیونهای مربوطه مثل اعلام جرمی که در کمیسیونهای مربوطه مثل اعلام جرمی که کمیسیون عرایض ما داریم و غیر از آقای حکیمی و یکی دیگر از اعضاء کمیسیون عرایض تشریف نمیبردند (حاذقی – تمام شده آقای دکتر گزارشش جزء دستورهای مجلس است، یک ماهو نیم است که تمام شده) اعلام جرم راجع به لوکوموتیوها تمام شده (حاذقی - نه خیر این یکی اعلام جرم حاضر است) بلی این یکی مربوط بدکتر اقبال است و بعضی از آقایان هم احساساتی هستند (حاذقی – درست است نمیآیند) صحبت در اینجا بود که در مجلس لردها جلوی این کار را میگرفتند و این لوایح را میخواباندند و هی بازی در میآوردند که دیرتر به تصویب برسد مجلس انگلستان برای یک دفعه خودش را از شر مجلس لردها آزاد کرد به این ترتیب که دخالت مجلس لردها را در این موضوع محدود کرد و یک قانون گذراند که اگر تا مدت معینی متن قانونش خاطرم نیست ولی چند ماه پیش در روزنامهها نوشته بودند که اگر یک مدت معینی مجلس لردها اظهار نظر نکرد حقش ساقط میشود (دکتر طبا - تا یکسال، سابق تا دوسال بود حالا یکسال شده) و در اینجا هم میبینیم که جناب مستر بوین در مورد تکامل قانون اساسی و مشروطه ایران و قانون اساسی خودشان بطور یک بام و دو هوا رفتار کردند یعنی در آنجایی که سنای خودشان را محدود میکنند برای ما خواستند سنایی درست بکنند و امیدهایی داشتند از این سنا ولی خوشبختانه از آنجایی که ایرانی ذاتاً خائن نیست و ذاتاً شریف است نهایت بعضیها در اثر تربیتهای بد و احتیاجات یا جاهطلبی فوقالعاده و یا مال دوستی فوقالعاده تن به مزدوری بیگانه میدهند چنانکه بعضیهاشان را اگر درست نگاه بکنیم میتوانیم ببینیم (حکیمی – آخرش هم چیزی بکسی نمیدهند) مردم نمیدهند البته، ولی آنچیزی که انگلیسها انتظار داشتهاند از سنا بدست نخواهند آورد زیرا یک عده اشخاص شرافتمند ایرانی در آنجا هستند و شاید بر خلاف ترس بعضیها در مواقع حیاتی سنا بکمک سنا بیاید کما اینکه در چندین مورد دیدیم تا حالا که ایستادگی سنا باعث شده که دولتها را یک قدری براه راست هدایت بکند و خیلی جای خوشوقتی است که این یک بام و دو هوا برای انگلستان هم به نتیجهای نرسید چون آنها مقصودشان این بود که ما یک مجلس سنا داشته باشیم که اگر یک کار خوبی مجلس کرد در ستاد فن کنند. ولی ما یقین داریم که آرزوشان از سنای ایران برآورده نخواهد شد. در هر صورت صحبت در این بود که تکامل مشروطیت در انگلستان محدود کردن اختیارات مجلس لردها بود و تکامل قوه قانونگذاری در دست منتخبین مستقیم ولی کاملاً دموکراسی و مشروطه و قانون اساسی در مملکت ما البته به نظر مستر بوین و تبعه او با محدود کردن و سلب اختیارات شورای ملی تأمین میشود و البته چون اینجا ذکر شد یادآوری میکنم که این جناب مستر بوین خیلی خیلی علاقمند هستند که تمام مواد قانون اساسی ایران اجرا بشود مخصوصاً آن سه ماده مربوط به انجمنهای ایالتی و ولایتی که کاملاً ایران را تجزیه میکند و خیلی خوشوقتم که تمام مجاهدت و سعی دولت تیمسار سپهبد رزمآرا در این خصوص بجایی نرسید و با تمام فشار و تهدیدی که به مجلس شورای ملی کردند اکثریت قریب باتفاق آقایان نمایندگان محترم در این مورد کاملاً ایستادگی کردند و نگذاشتند این عمل که جز تجزیه مملکت ما چیزی نبود اجرا بشود بدین ترتیب باز میبینیم تکامل دیگری در داخله کشور انگلستان با تمرکز صنعت و بهداشت و آموزش و پرورش در دست حکومت مرکزی این برنامه حزب کارگر بود ولی تکامل همین دموکراسی در مملکت ما بالا مرکزیت و عدم مرکزیت در همه چیز است فرهنگ را بطوری که لایحهاش را ملاحظه فرمودید میخواهند ملی کنند یعنی بخیال خودشان از دست دولت خارج کنند و خود مختاری به شهرستانها بدهند و همچنین راجع به سایر امور هم همینطور چرا؟ فقط برای یک چیز فقط برای آنکه شرکت نفت بداند اعمال نفوذی که تا حالا مستقیماً و از مرکز میکرده و حالا دچار اشکالات شده غیر مستقیم و از اطراف انجام بدهد ناراحتی خیال فقط و فقط برای اینست خیلی جای تأسف است که زمامداران ما دراین موارد که صحبت از تأمین دموکراسی برای مردم و تأمین عدالت اجتماعی هست زبان سیاستمداران انگلیسها را درست نمیفهمند تا جایی که از کلمه ملی کردن بطوریکه عرض کردم درست عکس مقصود را میفهمند و ایکاش که زمامداران ما از زمامداران انگلستان سرمشق میگرفتند و کاش از رویه آنها پیروی میکردند و کاش دولت جناب تیمسار رزمآرا همان چیزی را که در ماژور اتلی و بوین برای انگلستان میخواهند همان چیز را هم آقایان برای ایران میخواستند ایکاش ولی متأسفانه عمل اینطور نشان نمیدهد که پیروی در اینجا اینست که هرچه انگلستان برای ایران بخواهدانجام بدهند نه هرچه برای ایران خوب باشد اگر نفت ما بفرض محال در خاک انگلستان وجود داشت هیچ شک و تردیدی نیست با اهمیت مقایسه صنایع نفت و برتری عظیم آن نسبت به کلیه صنایع دیگر مسلماً تا حالا ملی شده بود با این فرض محال که چاههای نفت در انگلستان بود البته باندازه کافی راجع به نفت گفته شده ونوشته شده و احتیاج نیست بنده چیزی خدمت آقایان عرض کنم مخصوصاً هم خودم خسته هستم وهم خیلی تصدیع دادم آقایان را خستهشان کرده (صحیح است) ولی خواهش میکنم که تنها بیک نکته توجه بفرمایند آقایان که تمام نیروی محرکه تمام صنایع انگلستان اگر بدقت نگاه کنید بیشترش از همین نفت ما است نیروی محرکه دریاداری عظیم انگلستان هواپیمایی کشوری ونظامی نیروهای متوریزه و غیره بوسیله همین نفتی که از ما غصب میکنند اداره میشود قسمت عمده نقاط سوقالجیشی دنیا که در دست صاحبان و غارت کنندگان فعلی نفت هست از همین نفت ما سیراب میشود و بحریه عظیم بازرگانی و مسافر بری که نفوذ سیاست استعماری بریتانیا را بتمام دنیا میبرد با همین نفت ما حرکت میکند با با همین نفت ایران خوب اینجا یک سؤال پیش میآید انگلستانی که تمام صنایع بزرگ را ملی کرده یعنی در دست گرفته انگلستانی که تمام چیزهایی که دارای اهمیت بود چون غیر از صنایع بزرگ چیزهای دیگری مثل بانکها که این صنعت محسوب نمیشود ولی بانکها را هم انگلستان ملی کرده مثلاً پنج تا بانک اعتباری بزرگ در انگلستان بود که من اسمش را نمیدانم ولی شاید بعضی از اعضای هیئت دولت بدانند اسمش را اینها را ملی کرد و این پنج تا را بصورت یک بانک واحدی درآورد برای اینکه اقتصادیات در این بحرانهای اقتصادی و هرج و مرج در دست خود دولت باشد البته دولت انگلستان خودش شرارت نمیکند هرج و مرج نمیکند برای اینکه جلوگیری از هرج و مرج اقتصادی بکند خوب انگلستانی که تمام صنایع بزرگ رابطوری که گفتم ملی کرد چطور شدهاست این شرکتها را بحال خودش باقی گذاشته این یک سؤالی است این شرکت نفت که بطوریکه گفتم موتور محرک قسمت عمده صنایع و قسمت عمده حقیقتا من نمیدانم خیلی معذرت میخواهم از آقایان که این جمله معترضه را عرض میکنم که چه کلمهای برای این رفتار دولت باید تعیین بکنیم دیروز همانطوری که عرض کردم تمام خانه مرا و دفتر روزنامه شاهد را محاصره کردند با سیصد تا پاسبان و چند تا افسر و سرهنگ و سرگرد و بنی عم خود جناب آقای استاندار سابق رضاییه ما در آنجا که محصور بودیم و هر ساعت در وضعی قرار گرفته بودیم که ممکن بود اینها هجوم کنند و کشت و کشتار بشود یک اعلامیهای من صادر کردم روی یک برگ کوچک است و دایم چاپ کردند و نمونهاش همین جا هست برای این که بمردم بگویم بیایند بایستند اینجا بدون تظاهر و تماشا کنند که دولت چه جور دارد عمل میکند این بیانیه را البته دیروز مقدار زیادش نشد پخش بشود و امروز پخش میکردند تعقیب کردهاند یکنفر از آنها که پخش میکردند بگیرند. من نمیدانم این اعلامیه اینجا هست خواهش میکنم آقایان بیایند ببینند این چه چیز خلاف قانون خلاف مملکت خلاف اخلاق خلاف مذهب چه چیز دارد؟ چرا میخواهند آن کسی که این را پخش میکند بگیرند آقایان شما دارید اشتباه میکنید من خیلی خوشوقت هستم از این طرز عمل دولت خوشوقت هستم برای اینکه با این عمل، هرچه از این کارها بکنید مردم بیدارتر میشوند. بنده میخواستم با پیشنهاد آقای معظمی مخالفت بکنم که رسیدگی هم نشود. اینها بیایند شرارت بکنند اول چاقوکش بفرستند بعدهم پاسبان بفرستند برای غارت خانه مردم برای اینکه جناب آقای دکتر معظمی ارزش دارد برای این مملکت، و آنها که که میگویند همه بیاعتنا هستند ارزش دارد که هفتاد نفر دیشب توی چاپخانه تا صبح شام خودشان را خوردند و بالاپوششان را آوردند و همه شان آمدند آنجا اتاق نبود، کنفرانس هم نبود یک عده روی پشت بام و یک عده پشت درها سنگر گرفته بودند توی سرما و دیشب اتفاقاً هوا هم خیلی سرد بود و تا حدود نیمبعد از نصف شب نصف این کوچه پر جمعیت بود و تا صبح در حدود صد نفر توی این سرما ایستادند، فقط ما گفتیم که ما احتیاج داریم که شما بیایید اینجا بایستید سیصد نفر پاسبان هم دور ما را محاصره کردند آخر بپرسید از این دستگاه مفتضح که چه چیز توی این چاپخانه بود که سیصد نفر پاسبان فرستادید؟ اینها را بفرستید زندانهایتان را حفظ بکنند چرا میفرستید مانع ورود مردم بشوند؟ آخر اینها را فرستادید آنجا که چه؟ سیصد نفر پاسبان این خانه تمام طول و عرضش شاید هشتصد متر نباشد دو طرفش کوچهاست سیصد تا پاسبان کیپ ایستاده بودند و هی رئیسشان هم از این طرف میآمد از آنطرف میآمد دستورات صادر میکرد و یک دفعه هم خواستد هجوم بکنند البته آبها ریختند سرشان چون این جرم نیست برای اینکه میخواستند بیایند تو و هر کس حق دارد که از بالای بام خانهاش آب بریزد توی پیادهرو کوچه و سنگ هم بیندازد ولی هرچه فشار بیاورند من بسهم خودم خوشوقت میشوم بینهایت خوشوقت میشوم برای اینکه خدای من شاهد است که دیشب خوشوقت بودم از نظر این که ما کشته بشویم. برای اینکه من یقین دارم که اگر چند تا خون ریخته بشود در خانه من این مملکت تکان خواهد خورد و حالا هم هر چه از این کارها بکنید افتضاح خودتان را بر ملا کردهاید امشب پنجهزار تا پاسبان بفرستید و خواهید دید که مردم بیشتر خواهند آمد مطمئن باشید حالا که آقایان را هم (اشاره بنمایندگان) که این اعلامیهها را خواندند جلب کنید دولت هر قدر که از این کارها بکند ضعف خودش را نشان دادهاست دولت وقتی متوسل به چاقوکش شد یا برخلاف قانون دستور به پاسبان داد که توی خانه مردم برود این علامت ضعفش است علامت اقتدارش نیست در هر صورت الان ملاحظه بفرمایید دو روز است که دو نفر از روزنامهنویسها از دست همین تعقیبهای خلاف قانون آمدهاند و در مجلس متحصن شدهاند آقای امیرعبدالله کرباسچیان و آقای محسن بیگدلی و این هم رفتاری است که با روزنامهها میکنند و من از این رفتار بینهایت خوشوقتم برای اینکه من یقین دارم که امشب چون بازهم منزلم همانجاست میروم آنجا و یقین دارم که امشب هم همین کار مفتضحشان را ادامه بدهند جمعیت تا توی خیابان ناصریه خواهند بود ولی این را من اعلام میکنم و در اینجا من عرض میکنم که هر کس که پا به در خانه من که اسمم هم روی آن خانه نوشته شده بدون اذن من وارد بشود نعشش در آنجا توی در خانه خواهد افتاد نه من، هر ایرانی در خانه خودش مصونیت دارد و هیچکس و هیچ مقامی نمیتواند سد و حصار خانه یک ایرانی را فرو ببرد و توی یک خانهای وارد شود مگر به حکم قانون و حکم قانون هم حکمی نیست یک دستور خلاف قانون یک وزیری که خودش معلوم نیست که از کی دستور گرفته بکسانی که در دستش هستند بدهند حکم قانون حکمی است که از محکمه صادر شده باشد هر وقت شما رفتید یک حکم از محکمه صادر شده باشد هر وقت شما رفتید یک حکمی از محکمه آوردید که پاسبانها بیایند توی خانه من قدمشان روی چشم من ولی تا آن حکم در دستشان نیست هر چه بیشتر فشار بیاورید خودتان را بیشتر مفتضح کردید بحث در این بود که انگلستان که …
رئیس – خیلی از این صحبتها باقی مانده؟
دکتر بقائی – تقریباً بلی امروز تمام نمیشود
رئیس – جلسه تمام شده باقی برای جلسه آینده میماند و آقای دکتر بقائی هم بقیه اظهاراتشان را برای جلسه آینده میگذارند آقای وزیر جنگ یک لایحهای دارند تقدیم میکنند
– تقدیم چهار فقره لایحه بوسیله آقای وزیر جنگ
[ویرایش]۷ – تقدیم چهار فقره لایحه بوسیله آقای وزیر جنگ
وزیر جنگ – بنده با نهایت افتخار در اجرای اوامری که در دفعه قبل نمایندگان محترم فرمودند لایحهای راجع بکمک بخانواده شهدا تقدیم میکنم راجع ببیمه کارمندان و افسرن هوایی و یک لایحهاست راجع بمجوز قانونی برای پرداخت حقوق کارشناسان خارجی که سابقاً در تسلیحات خدمت کردهاند و لایحه آخر راجع است به همردیفان ارتش (احسنت)
رئیس – به کمسیونهای مربوطه فرستاده میشود آقای وزیر کشور
– تقدیم یک لایحه به وسیله وزیر کشور
[ویرایش]۸ – تقدیم یک لایحه به وسیله وزیر کشور
وزیر کشور – توجه به عمران و اصلاحات بنادر جنوب موضوعی است که گمان میکنم نمایندگان محترم همه به آن اهمیت میدادند و مدتی است که در هیئت دولت مورد مطالعهاست و یک کمیسیون خاصی هم مرکب از نمایندگان تمام وزارتخانهها در وزارت کشور بطور دایم تشکیل شده و تمام مسائلی که برای عمران و آبادی بنادر جنوب بایستی مورد عمل قرار گیرد آنجا مطالعه میشود از آن جمله لایحهای است راجع به ارفاق و کمک به شرکتهای کشتیرانی بنادر جنوب و به واسطه این که خود بنده در آنجا مأموریت داشتم و بنادر را به وسایل مختلف دیدن کردم این لایحه موجب خواهد شد که بنادر ما از این وضعیت حالا یک قدری بهتر بشود این است که آن لایحه را را به مجلس تقدیم میکنم
– بیانات آقای رئیس راجع به مطبوعات
[ویرایش]۹ – بیانات آقای رئیس راجع به مطبوعات
رئیس – مجلس شورای ملی که مرکز قانونگذاری کشور است همواره طرفدار آزادی افکار و قلم بیان است و نمایندگان ملت برای حفظ اصول و انجام وظایفی که بعهده دارند با وحدت فکر و نظر همیشه عمل کردهاند شک نیست که حقوق مطبوعات که از ارکان مشروطیت و حکومت ملی است باید محفوظ بماند (صحیح است) و انتظار دارم دولت که طرف اعتماد اکثریت است مراقبت نماید عملی جز به رونق قوانین انجام نگیرد و هیچگونه نقض حقوق بعمل نیاید (صحیح است) و ارباب مطبوعات نیز وظایفی دارند که امیدوارم با رعایت آن مصالح کشور را همواره محفوظ و منظور بدارند (صحیح است)
- تعیین موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه
[ویرایش]۱۰ - تعیین موقع و دستور جلسه بعد ختم جلسه
رئیس – جلسه ختم میشود جلسه آینده روز یکشنبه خواهد بود دستر هم بقیه این لایحه (مجلس یک ساعت بعد از ظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی - رضا حکمت