محتشم کاشانی (غزلیات)/چون من به در هجر ز بیداد تو رفتم
ظاهر
چون من به در هجر ز بیداد تو رفتم | چندان نگهم داشت که از یاد تو رفتم | |||||
چون فاختهی سنگ ستم خرده ازین باغ | دل در گرو جلوهی شمشاد تو رفتم | |||||
بشتاب ز دنبال که با زخم غریبی | از صید گه غمزهی صیاد تو رفتم | |||||
برکس مکن اطلاق هلاکم که ز دنیا | از سعی اجل هم نه بامداد تو رفتم | |||||
پوشیده کفن سوی مکافات گه حشر | تا زین ستم اباد برم داد تو رفتم | |||||
خسرو ز جهان میشد و آهسته به شیرین | میگفت که من در سر فرهاد تو رفتم | |||||
نالان به درش محتشم از بس که نشستی | من منفعل از ناله و فرهاد تو رفتم |