محتشم کاشانی (غزلیات)/چون متاع دو جهان را به خرد سنجیدم

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(چون متاع دو جهان را به خرد سنجیدم)
  چون متاع دو جهان را به خرد سنجیدم از همه حسن تو و عشق خود افزون دیدم  
  در قدح شد چو می عشق فلک حیران ماند زان دلیری که من از رطل گران نوشیدم  
  پای در ملک محبت چو نهادم اول از جنون راه سر کوی بلا پرسیدم  
  عقل در عشق تو انگشت ملامت بر من آن قدر داشت که انگشت نما گردیدم  
  جراتم کرد چو در باغ تمتع گستاخ اول از شاخ تمنا گل حرمان چیدم  
  نظر پاک چو در خلوت وصلم ره داد هرچه آمد به نظر دیده از آن پوشیدم  
  محتشم نیست زیان در سخن مرشد عشق من از آن سود نکردم که سخن نشنیدم