محتشم کاشانی (غزلیات)/هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست
ظاهر
| هرکس نکرد ترک سر از اهل درد نیست | در پای دوست هر که نشد کشتهی مرد نیست | |||||
| ناصح مور ز مهر و غم درد ما مخور | ما عاشقیم و در خور ما غیر درد نیست | |||||
| میریزم از دو دیده به یاد تو اشک گرم | شبها که همدمم به جز آه سرد نیست | |||||
| بر درگهت که نقد دو عالم نثار اوست | ما را ز انفعال به جز روی زرد نیست | |||||
| جمعند وحشیان همه بر من همین دل است | آن وحشی که با من صحرانورد نیست | |||||
| تهمت کش وصالم و در گرد کوی تو | جز گرد کوچه بهر من کوچه گرد نیست | |||||
| هرچند دل رفیق غم و درد و محنت است | جمعست خاطرم که به کوی تو فرد نیست | |||||
| شبها به دوستان چو خوری باده یاد کن | از محتشم که یک نفسش خواب و خورد نیست | |||||