محتشم کاشانی (غزلیات)/نقد غمت که حاصل دنیا و دین ماست
ظاهر
نقد غمت که حاصل دنیا و دین ماست | گنج خرابهی دل اندوهگین ماست | |||||
یاد تو زود چون رود از دل که همرهش | در اولین قدم نفس آخرین ماست | |||||
به خاک درگهت چه تفاوت اگر نهیم | سر بر زمین که کوی بلا سرزمین ماست | |||||
از کینه جوئی تو شکایت کنم چرا | کز شوخی آن چه نیست به یاد تو کین ماست | |||||
از توسن هوس ز ازل چون پیادهایم | رخش مراد تا به ابد زیر زین ماست | |||||
نور جبین ما نه ز تاثیر طاعت است | داغی کهن ز لاله رخی بر جبین است | |||||
ای مرغ دل حذر که خدنگ افکنی عجیب | از ابروان کشیده کمان در کمین ماست | |||||
در بزم او همیشه ملولم که ناگهان | افتد به فکر او که چرا همنشین ماست | |||||
تا میکنیم محتشم از لعل او سخن | ملک سخن تمام به زیر نگین ماست |