محتشم کاشانی (غزلیات)/مژده ای صبر که شد هجرت هجران نزدیک
ظاهر
مژده ای صبر که شد هجرت هجران نزدیک | یوسف مصر وفا گشت به کنعان نزدیک | |||||
غم غمین از خبر فرقت دوری شد و گشت | دوری فرقت و محرومی حرمان نزدیک | |||||
گشت سررشته بعد من از آن در کوتاه | شد ره مور به درگاه سلیمان نزدیک | |||||
کرد عیسی ز فلک مرحله چند نزول | درد این خاک نشین گشت به درمان نزدیک | |||||
بوی خیر آید ازین وضع که یک مرتبه شد | کوی درویش به نزهت گه سلطان نزدیک | |||||
قرب آن سرو سمن پیرهن از شوق مرا | چاک پیراهن جان ساخت به جانان نزدیک | |||||
محتشم گرچه نشد قطع ره هجر تمام | حالیا راه طلب گشت به جانان نزدیک |