محتشم کاشانی (غزلیات)/محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش
ظاهر
| محل گرمی جولان بزیر سرو بلندش | قیامتست قیامت نشست و خیز سمندش | |||||
| تصرف از طرف اوست زان که وقت توجه | دراز دستتر از آرزوی ماست کمندش | |||||
| میانهی هوس و حسن بستهاند به موئی | هزار سلسله برهم ز جعد سلسله بندش | |||||
| نهاد یاری مهر و وفا به یکطرف آخر | دل ستیزه کز جنگجوی جور پسندش | |||||
| هزار جان گرامی فدای ناوک یاری | که گاه گاه شود پر کش از کمان بلندش | |||||
| ز خلق دل به کسی بند اگر حریف شناسی | که نگسلد ز تو گر همه از آهنست میشکنندش | |||||
| مدار باک اگر کرد دل به من گله از تو | که پیش ازین ز تو بسیار دیدهام گلهمندش | |||||
| درم خریده غلام ویست محتشم اما | صلاح نیست که گویم خریده است به چندش | |||||