محتشم کاشانی (غزلیات)/فضای کلبهی فقر آن قدر صفا دارد
ظاهر
فضای کلبهی فقر آن قدر صفا دارد | که پادشاه جهان رشگ بر گدا دارد | |||||
بخشت زیر سر و خواب امن و کنج حضور | کسی که ساخت سر سروری کجا دارد | |||||
دلی که جا به دلی کرد احتیاج کجا | به کاخ دلکش و ایوان دلگشا دارد | |||||
ندای ترک تکبر صفیر آن مرغ است | که جا بگوشهی ایوان کبریا دارد | |||||
وجود ما به امید نوازش تو بس است | که احتیاج به یک ذره کیمیا دارد | |||||
شکفته قاصدی از ره رسید ای محرم | برو ببین چه خبر از نگار ما دارد | |||||
اگر حبیب توئی مشکلی ندارد عشق | اگر طبیب توئی درد هم دوا دارد | |||||
چو کشتیم بدو عالم ز من مجو بحلی | که کشتهی تو ازین بیش خونبها دارد | |||||
بسوز محتشم از آفتاب نقد و بساز | که روز هجر شب وصل در قفا دارد |