محتشم کاشانی (غزلیات)/شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن
ظاهر
شغل دهقان چیست ز آب و گل نهال انگیختن | صنع یزدان نخل با این اعتدال انگیختن | |||||
بهترین وجهی است در یکتایی دهقان صنع | آن دو شهلا نرگس از باغ جمال انگیختن | |||||
این چه اندامست و موجانگیزی از آب زلال | موج ازین بهتر محال است از زلال انگیختن | |||||
گر نباشد دست قدرت در میان حسن تو را | کی توان از سیم ناب این خط و خال انگیختن | |||||
خود قصب پوشی و صد سرو مرصع پوش را | میتوان در بزمت از صف نعال انگیختن | |||||
چند بهر یک عطا کانهم نیاید در وجود | سایلی بتواند اسباب سوال انگیختن | |||||
نیست در اندیشهی اکسیر وصل او مرا | حاصلی غیر از خیالات محال انگیختن | |||||
دادن از عشق خود اکنون مژده آزادیم | هست بهر مرغ بریان پر و بال انگیختن | |||||
نیست پر آسان به دعوی محتشم با طبع تو | توسن معنی ز میدان خیال انگیختن |