محتشم کاشانی (غزلیات)/زهی ز سلطنتت روزگار منت دار
ظاهر
| زهی ز سلطنتت روزگار منت دار | شکار کرده خلقت دل صغار و کبار | |||||
| جدار بزم تو را مهر گشته حاشیه پوش | سوار عزم تو را چرخ گشته غاشیهدار | |||||
| قضا ز لطف تو بر سائلان عطیهفشان | قدر ز قهر تو بر ظالمان بلیه نگار | |||||
| ز پیچ نوبت عدل بلند طنطنهات | فتاده غلغله در هفت گنبد دوار | |||||
| هنوز منت ازین سو بود اگر تا حشر | خلایق دو جهان جان کنند بر تو نثار | |||||