محتشم کاشانی (غزلیات)/زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو

از ویکی‌نبشته
محتشم کاشانی (غزلیات) از محتشم کاشانی
(زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو)
  زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو مقوس ابروان در سجده‌ی مشگین هلال تو  
  همایون طایران باغ حسن از شعله‌ی حسنت بر آتش پر زنان پروانه‌ی شمع جمال تو  
  زلیخا بر تلف گردیدن اوقات خود گرید به روز حشر اگر بیند رخ فرخنده فال تو  
  ز دل کردم برون بهر نزولت جمله‌ی خوبان را که دارد با جدایی خوی مشتاق جمال تو  
  حریف بزم وصلم لیک کلفت ناکم از ساقی که با غیرم مساوی می‌دهد جام وصال تو  
  درین باغند عالی شاخها بی‌حد چه سود اما که محروم است از پرواز مرغ بسته بال تو  
  ز غیرت در حریم حرمت او محتشم داری حسد بر حال محرومان مبادا کس به حال تو