محتشم کاشانی (غزلیات)/زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو
ظاهر
زهی بالا بلندان سر به پیش از اعتدال تو | مقوس ابروان در سجدهی مشگین هلال تو | |||||
همایون طایران باغ حسن از شعلهی حسنت | بر آتش پر زنان پروانهی شمع جمال تو | |||||
زلیخا بر تلف گردیدن اوقات خود گرید | به روز حشر اگر بیند رخ فرخنده فال تو | |||||
ز دل کردم برون بهر نزولت جملهی خوبان را | که دارد با جدایی خوی مشتاق جمال تو | |||||
حریف بزم وصلم لیک کلفت ناکم از ساقی | که با غیرم مساوی میدهد جام وصال تو | |||||
درین باغند عالی شاخها بیحد چه سود اما | که محروم است از پرواز مرغ بسته بال تو | |||||
ز غیرت در حریم حرمت او محتشم داری | حسد بر حال محرومان مبادا کس به حال تو |