محتشم کاشانی (غزلیات)/زد به درونم آتش تنگ قبا سواری
ظاهر
| زد به درونم آتش تنگ قبا سواری | دست به خونم آلود ماه لقا نگاری | |||||
| دام فریب دل گشت طره دلفریبی | صید شکار جان کرد آهوی جان شکاری | |||||
| گرچه به مصر خوبی هست عزیز یوسف | نیست به شهریاری همچو تو شهریاری | |||||
| نرگس چشمت ای گل میفکند دمادم | در دل چاک چاکم ای مژه خارخاری | |||||
| روز و شب از خیالت با دل خویش دارم | کنجی و گفتگوئی صبری و انتظاری | |||||
| پیش تو چون رقیبان معتبرند امروز | شکر که ما نداریم قدری و اعتباری | |||||
| گفته محتشم را زیور گوش جان کن | کز گوهر معانی ساخته گوشواری | |||||