محتشم کاشانی (غزلیات)/زخم او یکبارگی امروز بر جان میرسد
ظاهر
| زخم او یکبارگی امروز بر جان میرسد | چاک جیب نیم چاک من به دامان میرسد | |||||
| تیر پر کش کشتهی او کو که ریزم بر جگر | دوش مشکل میرسید امروز آسان میرسد | |||||
| بود در تسخیر بیداری من دی با محال | آن محال امروز پنداری به امکان میرسد | |||||
| گر کند آهنگ شوخی یکدم دیگر چو نی | نالههای نیم آهنگم به افغان میرسد | |||||
| دوش چشم کافرش دستی چو بر دینم نیافت | چشم زخمی بی شک امروزم به ایمان میرسد | |||||
| چشمم آرامیده دریاییست لیک از موج عشق | کار این دریا دم دیگر به طوفان میرسد | |||||
| شرح تیزیهای مژگانش چه پرسی محتشم | حالت این نیشتر چون بر رگ جان میرسد | |||||