محتشم کاشانی (غزلیات)/زان آستان که قبلهی ارباب دولت است
ظاهر
زان آستان که قبلهی ارباب دولت است | محرومی من از عدم قابلیت است | |||||
چشم ز عین بیبصری مانده بینصیب | زان خاک در گه سرمهی اهل بصیرت است | |||||
رویم که نیست بر کف پایش به صد نیاز | از انفعال بر سر زانوی خجلت است | |||||
دوشم که نیست غاشیه کش در کاب تو | آزرده از گرانی بار مذلت است | |||||
دستم که نیست پیش تو بر سینهی صبح و شام | کوته ز جیب عیش و گریبان راحت است | |||||
پایم ازین گنه که نه جاری به راه توست | مستوجب سلاسل قهر و سیاست است | |||||
گر دور چرخ مانعم از پای بوس توست | در روزگار باعث تاخیر صحبت است | |||||
بر من جفاست ورنه سلیمان عهد را | در انجمن نصیحت موری چه حاجت است | |||||
من بعد روی محتشم از هیچ رومباد | دور از درت که گفته ارباب همت است |