محتشم کاشانی (غزلیات)/روزی که گشت بر همهی عالم نماز فرض
ظاهر
روزی که گشت بر همهی عالم نماز فرض | شد ناز بر تو واجب و بر ما نیاز فرض | |||||
تا در وجود آمدی ای کعبهی مراد | شد سجدهی تو بر همه کس چون نماز فرض | |||||
نتوان به هیچ وجه شمرد از بتان تو را | باشد میان باطل و حق امتیاز فرض | |||||
بنگر به عشق و بوالعجبیهای او کزو | محمود را شده است سجود ایاز فرض | |||||
بختم عجب اگر ننوازد که گشته است | قتلم به جرم عشق به آن دلنواز فرض | |||||
آمیزشی به درد کشانم نصیب باد | کز تقوی و ورع شو دم احتراز فرض | |||||
زان مرغ غمزه بیم دل محتشم نخاست | گنجشک را بود حذر از شاهباز فرض |