محتشم کاشانی (غزلیات)/دهد اگرچه برون در بیشمار صدف
ظاهر
دهد اگرچه برون در بیشمار صدف | تو آن دری که برون ناید از هزار صدف | |||||
برای چون تو دری شاید ای چکیدهی صنع | اگر دهان بگشاید هزار بار صدف | |||||
عجب که تا به قیامت محیط هستی را | گران شود به چنین در شاهوار صدف | |||||
توان گرفت بزر ز احترام گوشی را | که در راز تو را باشد ای نگار صدف | |||||
شدست معتبر از خلعت تو مادر دهر | بلی ز پرتو در دارد اعتبار صدف | |||||
به جنبش آمده تا بحر هستی از اثرش | چنین دری نفکنده است برکنار صدف | |||||
به عهد محتشم از عقد نظم گوش جهان | چنان پر است که از در شاهوار صدف |