محتشم کاشانی (غزلیات)/در پردهی عشق آهنگ زدای فتنه قانون ساز کن
ظاهر
در پردهی عشق آهنگ زدای فتنه قانون ساز کن | صحبت گذشت از زمزمه ای دل خروش آغاز کن | |||||
دست خرد کوتاه شد از ضبط ملک عافیت | ای عشق فرصت یافتی بنیاد دست انداز کن | |||||
آمد صدای طبل باز از صید گاهی در کمین | شهباز عشقی پر گشودهای مرغ جانپرواز کن | |||||
عشق اینک از ره میرسد ای جان به استقبال رو | غم حلقه بر در میزند ای دل برو در باز کن | |||||
شد زنده از یک پرسشت تا زندهام مانند من | داری گواهی این چنین رو دعوی اعجاز کن | |||||
نوعی که هستی خویش را بنما و بر هم زن جهان | از عهد دیگر دلبران این عهد را ممتاز کن | |||||
چون بر مراد محتشم غمگین نواز است آن صنم | ای دل تو نازان شو به غم ای غم تو بر دل ناز کن |