محتشم کاشانی (غزلیات)/جانا مران رخش جفا بر خاکساران بیش ازین
ظاهر
جانا مران رخش جفا بر خاکساران بیش ازین | زاری ببین خواری مکن با بردباران بیش از این | |||||
کردم نگاهی آرزو و آن هم نکردی از جفا | دارند چشم ای بیوفا یاران ز یاران بیش ازین | |||||
دل کرده ساز ای نوش لب در وعده قانونی عجب | گرمی مکش آتش مزن در خامکاران بیش ازین | |||||
بر گرد رنگی گشت جان ز آب دم تیغت ولی | زان ابرتر میداشت دل امیدباران بیش ازین | |||||
ای از ازل بر آتشست ساکن سپند جان ما | تسکین مجو تمکین مخواه از بیقراران بیش ازین | |||||
تازان به جولانگه درا کز ناز بر اهل وفا | توسن نتازند از جفا رعنا سواران بیش ازین | |||||
هردم به بزم ای محتشم ساقی کشانت میکشد | باشند در قید ورع پرهزگاران بیش ازین |