محتشم کاشانی (غزلیات)/تا شده ای گل به تو اغیار یار
ظاهر
| تا شده ای گل به تو اغیار یار | در دلم افزون شده صد خار خار | |||||
| ای بت چین جانی و جسم بتان | پیش تو بیجان شده دیوار وار | |||||
| زلف تو تاری به من اول نمود | روز من آخر شد از آن تار تار | |||||
| سوخت تن از سوز تو ای دل بر او | رشحهای از دیدهی خون بار بار | |||||
| تا بکی ای گلشن خوبی بود | بلبل تو از غم گلزار زار | |||||
| سرمه راحت مکش ای دل به چشم | دیدهی پرآب از غم دلدار دار | |||||
| محتشم از شرکت ناشاعران | دارم از اندیشهی اشعار عار | |||||