محتشم کاشانی (غزلیات)/به مجلس بحث از آن خصمانه اغیار میکردم
ظاهر
| به مجلس بحث از آن خصمانه اغیار میکردم | که جانب داری فهم از ادای یار میکردم | |||||
| ز بختم با حریفان کار مشکل شد که پی در پی | به تعلیم اشارات نهانش کار میکردم | |||||
| زبان در بحث با اغیار و دل در مشورت با او | من از دل بیخبر نظارهی دیدار میکردم | |||||
| سخن میگفتم اندر بزم با پهلونشینانش | نظر را در میان مشغول آن رخسار میکردم | |||||
| نوید بزم خاصم دوش باعث بود در مجلس | که بهر زود رفتن کوشش بسیار میکردم | |||||
| رقیبی بود در بیداری شبگردیم با او | که پی گم کرده امشب سیر با اغیار میکردم | |||||
| نهان میخواستم چون از حریفان لطف او با خود | بهر یک حرفی از بیلطفیش اظهار میکردم | |||||
| در افشای جدل با مدعی از مصلحت بینی | به ظاهر گفتگوئی نیز با دلدار میکردم | |||||
| نمیشد محتشم گر دوست امشب هم زبان من | میان دشمنان کی جرات این مقدار میکردم | |||||