مثنوی معنوی/ترجیح نهادن نخچیران توکل را بر اجتهاد
ظاهر
{{{{
قوم گفتندش که کسب از ضعف خلق | لقمهی تزویر دان بر قدر حلق | |||||
نیست کسبی از توکل خوبتر | چیست از تسلیم خود محبوبتر | |||||
بس گریزند از بلا سوی بلا | بس جهند از مار سوی اژدها | |||||
حیله کرد انسان و حیلهش دام بود | آنک جان پنداشت خونآشام بود | |||||
در ببست و دشمن اندر خانه بود | حیلهی فرعون زین افسانه بود | |||||
صد هزاران طفل کشت آن کینهکش | وانک او میجست اندر خانهاش | |||||
دیدهی ما چون بسی علت دروست | رو فنا کن دید خود در دید دوست | |||||
دید ما را دید او نعم العوض | یابی اندر دید او کل غرض | |||||
طفل تا گیرا و تا پویا نبود | مرکبش جز گردن بابا نبود | |||||
چون فضولی گشت و دست و پا نمود | در عنا افتاد و در کور و کبود | |||||
جانهای خلق پیش از دست و پا | میپریدند از وفا اندر صفا | |||||
چون بامر اهبطوا بندی شدند | حبس خشم و حرص و خرسندی شدند | |||||
ما عیال حضرتیم و شیرخواه | گفت الخلق عیال للاله | |||||
آنک او از آسمان باران دهد | هم تواند کو ز رحمت نان دهد |