پرش به محتوا

قرآن فارسی/نساء

از ویکی‌نبشته

سوره نساء یکصد و هفتاد و شش آیه در مدینه مبارکه وارد شده است


بنام خداوند بخشنده مهربان

ای مردمان بپرهیزید از پروردگار آنچنانی خودتان که خلق کرد شما را از یکتن و خلق کرد از آن یکتن جفت او را و پراکند از این دو نفر مردان بسیار و زنهای بیشمار و بپرهیزید از خدائی که سؤال می کنند با یکدیگر بسبب قسم خوردن بخدا و بپرهیزید از ارحامیکه قسم میخورند بآنها بدرستیکه خدا میباشد بر شما نگهبان (۱) و بدهید به یتیمها اموال آنها را و تبدیل نکنید ناپاک را بپاک و نخورید مال آنها را با مالهای خودتان بدرستی اینکلد هست گناهی بزرگ (۲) و اگر بترسید شما اولیای یتیمان از اینکه عدالت نکنید در مال آنها بعقد خود در آورید آنچه را که میل کنید و خوب باشد برای شما از زنهای معتدد پس یکزن بگیرید با از کنیزان که بملکیت در دست شماها هست اختیار کنید این آسان تر است از اینکه معتدد باشد نتوانید بآنها برسید و بدهید مهر زنها را بطور هبه کردن پس اگر ببخشید زنها یکمقداری از مهر خودشانرا از روی میل و رضای خود پس بخورید آنچه را که بخشیده اید خوش و گوارا (۴) و ندهید اموالیرا که خدا برای شما مقرر کرده است به سمقلان و قوت و لباس بآنها بدهید و تکلم کنید بآنها بطور مهربانی (۵) و بیار مائید یتیمان را تا اینکه برسند بمقام نکاح اگر بینید از آنها رشدی که بتوانند دفع ضرر و جاب منفعت برای خود نمایند پس بدهید بآنها اموالشان را و نخورید آن مالها را بطور اسراف و تمجیل که مبادا صغیرها بزرگ شوند و در مقام مطالبه برایند و هرکس از اولیای یتیمان بی نیاز و مسنغنی است باید در گذرد و بهیچوجه مداخله در مال آنها بکند و اگر فقیر باشد بخورد از مال آنها بقدر حقی که در حفظ مال آنها دارد پس اگر رد کردید مال ایتام را بخودشان شاهد بگیرید بر ایشان و نیکو حساب کننده است خدای تعالی (۶) از برای مردان است قسمت از آنچه از گذاشته است پدر ومادرشان و نزدیکان ایشان و از برای زنهاست قسمتی از آنچه باز گذارنده اند پدر و مادر و خویشان نزدیک ایشان از مال موروت اگر کم باشد یا زیاد باشد قسمت معینی است برای آنها (۷) و اگر حاضر شدند در و قسمت کردن اموال خویشان و یتیمان و فقرا روزی بدهید آنها را از آن ما مور وث وباآنها بخوبی و مهربانی تکلم کنید (۸) و باید بترسند آن کسانیکه اگر بماند از آنها ولادی که ضعیف و ناتوان باشند بترسند از بد گذرانی و پریشانی آنها پس باید بپرهیزید از خدا و باید بضعفا بگویند کلامی که صواب و صلاح باشد (۹) بدرستی که آن کسانیکه میخورند مال یتیمان را از ظلم و ستم جز این نیست که میخورند در شکمهای خود آتشی را وزود باشذ که در آیند در آتش افروخته زبانه کشیده (۱۰) میفرماید خدا در اولاد شماها از برای پسر مثب دو دختر پس اگر باشد زنان که پسر نباشد و دختر باشد و زیادتر از دو نفر باشتد پس از برای آنهاست دو ثلث از ترکه که میانه آنها بالمساوی قسمت شود و اگر اولاد منحصر بیک دختر باشد پس از برای او نصف از ترکه مقرر است و از برای پدر و مادر میت برای هر یک آنهاست شش یک از ترکه در صورتی که میت اولاد داشته باشد و اگر اولاد نداشته باشد تمام ترکه بوالدین میرسد که مادر ثلث میبرد و پدر دو ثلث و اگر برادر داشته باشد بمادر شش یک میرسد از پس وصیتی که وصیت کرده باشد بآن یا قرضی داشته باشد نمیدانید شما که پدران شما یا اولاد و خویشان شما کدام یک نزدیک ترند باینکه بتوانند منفعت دنبوی و اخروی بشما برسانند و خدا میداند باین جهت واجب فرمود در حکم که بعض کمتر و بعضی زیادتر از ارث می برند بتحقیق که خدا دانا و درستکار است (۱۱) و از برای شما مردان است نصف آنچیز یکه باز گذاشته اند زنان شما اگر نباشد از برای آنها اولادی پس اگر اولاد داشته باشند آن زمان میت از برای شوهران است ربع مال از هر چه باز گذاشته اند آنزنان از بعد از وصیتی که بآن وصیت کرده باشند یا قرض آنها و از برای زنان است ربع از آن چه بازگردانده اید شما شوهران اگر اولاد نداشته باشید پس اگراولاد داشته باشید از برای زنان هشت یک مقرر است از هر چه از گذاشته‌اید بعد از وصیت یا قرض و اگر باشد مردی یا زنی میت که پدر و مادر نداشته باشد و برادر یا خواهر مادری داشته باشداز برای هر یک از آن برادر و خواهر او شش یک مقرر است و اگر برادر و خواهر زیادتر از دو نفر داشته باشند ثلث مال او در میان برادران و خواهران بتساوی قسمت شود بعد از وصیتب که کرده باشد یا قرض او در صورتی که وصیت آن میت یا اقرار بدین او غیر مضار باشد یعنی بقصد ضرر رساندن بورات اقرار به دین غیر واقع نکرده باشد حکم و فرمان است از جانب خدا دانا و بردبار است (۱۲) اینست حدهای احکام خدا هر ک اطاعت کند خدا و رسول خدا را داخل میکند او را به بهشت هائی که جاریست از زیر درختان آن نهرهای آب همیشه در آن بهشت ها هستند اینست رستگاری بزرگ (۱۳) و هر کس نافرمانی کند خدا و رسول خدا و در گذرند از حدود الهی داخل میکند او را بآتشی همیشه در آن آتش هست و از برای اوست عذاب خوار کننده (۱۴) و اگر زنهای شما مرتکب اعمال زشت میشوند پس گواه بگیرید بر آنها چهار نفر از خودتان پس اگر شهادت دادند حبس کنید آن زنها را در خانهٔ تا برسد بآنها مرگ یا بگرداند خدا برای آنها راهی (۱۵) و آن زن و مردیکه شماها اعمال بد را مرتکب شوند پس اذیت و تغریر کنید ایشان را اگر توبه کردند و سالم شدند پس در گذر بدرازان مرد و زت بدرستی که خدا قبول توبه کننده و مهربانست (۱۶) جز این نیست که پذیرفتن توبه بر خداست از برای کسانیکه از روی نادانی کار بد میکنند و بعد بزودی توبه میکنند پس آن گروه هستند که توبهٔ آنها را خدا قبول میفرماید و خدا دانا و حکیم است (۱۷) و نیست قبول توبه از برای کسانیکه مشغول اعمال بد هستند تا وقتی که برسد یکی از آنها مرگ آنوقت بگوید حالا توبه کردم و نیست آمرزش برای آنکسانیکه میمیرند و ایشان کافرند آنگروه هستند که مهیا کرده ایم برای ایشان عذاب دردناک (۱۸) ای آن کسانیکه ایمان آورده اید حلال نیست برای شما که میراث بگرید از زنها بکراهت و سخت گیری بکنید بر آنها برای اینکه ببرید پارهٔ از آن چیزهائی که بخانهٔ شما آورده اند مگر اینکه مرتکب شوند آشکارا بعمل زشتی و صحبت کنید با آنها بخوبی و اگر کراهت داشته باشید از صحبت آنها پس شاید که مکروه باشید چیز برا و بگرداند خدا در آن چیز خیریت بسیاری (۱۹) و اگر اراده کنید تبدیل کردن زنیرا بزنی دیگر و آورده باشید یکی از آنها را مال بسیاری پس نگرید از آن مال او چیزیرا آیا میگیرید از آن مال بسبب بهتان و گناه آشکارا که نسبت بآن مگوئید برای اینکه چیزی از مال او بگیرید (۲۰) چگونه میگیرید مال او را و حال اینکه بتحقیق اتصال پیدا کرده است و گذشته است بعضی از اجزای شماها بعضی دیگر و گرفته اند آن زنها از شماها عهد و پیمان محکم (۲۱) و بزنی نگیرید آنچه را که بزنی گرفته است پدران شما از زنها مگر آنچه را بیشتر کرده اند قبل از نزول آیهٔ تریم بدرستی که اینعمل زشت است و دشمنی است و بد راهیست (۲۲) حرام کرده شد بر شماها مادرهای شما و دخترهای شما و خواهرهای شما و عمه های شما و خاله های شما و دختران برادر شما و دختران خواهر زنهائی که در خانهٔ شما هستند از آن زنهائی که تصرف کرده اید در آنها و دخول نکرده اید با ایشان و اگر دخول نکرده باشید بر آن زنان با کی نیست بر شما و زنهای پسرانی که از اصلاب شما هستند و جمع نکنید میانهٔ دو خواهر که هر دو را یکدفعه بزنی اختیار کنید مگر اینکه یکیرا طلاق داده باشید دیگر بر اختیار کنید مگر آنچه را پیشتر کرده باشید بدرستی که خدا آمرزنده و مهربانست و حرامست زنان شوهردار مگر آنهائی که بملکیت شما درآمده باشند نوشته و حکم است از جانب خدا بر شما و حلال است از برای شما سوای اینها که ذکر شد اینکه بخواهید بسبب اموال خودتان زنهای با عفت غیر زنا کننده پس هر چه را قرار دادید که بآن چیز بهره مند شوید از زنها بدهید مهرهای آنها را که واجب دادن مهر و بختی نیست بر شما در آنچه طرفین بآن راضی باشید بعد از مقام و جوب که اگر ببخشد زن مهر خود را بحنی نخواهد بود بدرستی که دانا و درستکار است (۲۴) و هر کس استطاعت ندارد و از شماها از حیثیت مال باینکه زنی بخواهد از با عفتهای آزاد مؤمنه پس بزنی بخواهد از کنیزان جوان مؤمنهٔ که در ملکیت شماها هست و خدا داناتر است بایمان و گرویدن شماها بعضی دیگر بعمل آمده اند حسب و نسب محلوظ نیست ایمان مراد است پس بزنی بخواهید ایشان را باذن اهل ایشان و بدهید مهر آنها را بدون کسر و تقصی کنیزان با عفت که نه آشکار زناکار باشند و نه رفیق پنهانی میگرند پس وقتی شوهر کردند اگر عمل زنا از آنها سر زد پس بر آنهاست نصف آنقدر تعذیری که برای زنان باعفت آزاد مقرر است این خواستن و اختیار کردن کنیزان را بزنی برای کسی است از شما که بترسد از زنا کردن و اگر صبر کنید و کنیزان را بزنی بخواهید بهتر است از برای شما و خدا آمرزنده و مهربانست (۲۵) میخواهد خدا تا روشن و آشکار کند از برای شماها و بنماید بشماها طریقه های آن کسانیکه پیش از شما بودند و قبول توبه کند بر شماها و خدا دانای درستکار است (۲۶) اراده میکند خدا اینکه قبول توبه کند بر شماها و اراده میکنند آنهائیه متابعت میکنند شهوتها را باینکه میل کنید از راه راست میل کردن بزرگی که داخل معاصی کبیره شوید (۲۷) اراده میکند خدا اینکه سبک کند از شماها گناهان را خلق شده است انسان ناتوان و عاجز (۲۸) ای آن کسانیکه ایمن دارید نخورید مال های خودتان را در میان خود باطل و حرام مگر اینکه باشد تجارتی که رضای طرفین در آن باشد و نکشید نفس های خودتان را یعنی از خوردن مال حرام نفس انسانی مثل مرده میشود بتحقیق خدا بشماها رحم کننده و مهربانست (۲۹) و هر کس بکند این کار را که بخورد مال غیر را از روی تعدی و ظلم پس زود باشد که در آوریم او را در آتش و هست اینکار یعنی در آوردن ظالمان را در آتش بر خدا آسان (۳۰) اگر دوری کنید از گناهان کبیره که منع شده اید مردم و نمودن بآنها و ایمان نمیآوردند بخدا و بروز قیامت و هر که باشد دیو سرکش و شیطان بد عقیده ما او هم نشین پس بد قرینی است شیطان (۳۸) چه میشد بر آنها اگر ایمان می آوردند بخدا و بروز قیامت و انفاق میکردند از آنچه روزی داده است خدا بآنها و خدا دانا است بایشان (۳۹) بدرستی که خدا ظلم نمیکند بقدر ذرهٔ و اگر باشد نیکوئی که از مؤمنی حسنه یافت شود دو برابر میکند آن را و میدهد خدا از جانب خودش مزد بزرگ (۴۰) پس چون وقتی آوردیم از هر امتی گواهی از پیغمبران آن امت ها و بیاوریم تو را ایمحمد بر این قوم خودت گواه که شهادت بدهی بر نافرمانی (۴۱) آنها آن روز دوست دارند آن کسانیکه کافر شدند و نافرمانی کردند با پیغمبر اگر همواره شود بآنها زمین که بروند زیر خاک و پنهان باشند از انظار و بپوشانید از خدا سخنی را بجهة اینکه شهادت دهد باعمال آنها پیغمبر و جوارح آن (۴۲) ای کسانیکه ایمان آورده اید نزدیک شوید بنماز در حالتیکه مست باشید تا اینکه بدانید چه میگوئید و نزدیک نشوید بناز را در وقتی که جنب باشید مگر وقتی که در راه رفتن باشید تا اینکه غسل کنید و اگر باشید ناخوش یا در سفر باشید یا اینکه بیاید یکی از شماها را غابطی با مقارت کردید با زنها پس نیافتید آبیرا پس تیمم کنید بخاک پاکی پس مسح کنید یعنی بمالید بروهای خودتان دو دستهای خودتان بدرستیکه خدا عفو کننده و آمرزنده است (۴۳) آیا ندیدی آن کسانی را که داده شد بآنها بهرهٔ از کتاب یعنی علمای یهود که میخرند گمراهی را و اراده میکنند که گمراه کننده مسلمانان را (۴۴) و خدا داناتر است بعقاید دشمن های شما و بس است مهربانی و دوستی خدا و بس است یاری کردن خدا (۴۵) بعضی از یهود تغییر میدهند کلمات را از جاهای خودش یعنی آنچه دربارهٔ نبوت پیغمبر خاتم نوشته شده برمیدارند و چیز دیگر بجای آن مینویسند و میگویند به پیغمبر که شنیدیم فرمایشات تو را و نافرمانی کردیم بشنو عرایض ما را که غیر این نخواهی شنید و رعایت کن از ما می پچید سخن را بزبانهای خودشان و بطور استهزا سخن میگویند طعن میزنند بدین اسلام و اگر آنها بگویند شنیدیم و اطاعت کریم و تو هم ای پیغمبر بشنو سخن ما را و نگاه کن و ملاحظه کن مارا بهتر است از برای آنها و راست تر و صوابتر است از اینکه بطور استهزا سخن بگویند ولیکن لعنت کند ایشان را خدا بسبب کفر آنها پس ایمان نمی آورند و نمیگروند مگر گرویدن کمی در نهایت ضعف که معتبر نیست (۴۶) ایکسانیکه کتاب آوردید یعنی ایعلمای یهود ایمان بیاورید بصاحبان و هر وقت حکومت کنید میانه مرد نه کم کنید بعدالت بدرستی که خدا خوب پند میدهد شما را براه نمائی عدالت و بدرستی خدا شنونده و بیناست (۵۸) ای کسانیکه ایمان آوردید اطاعت کنید خدا و اطاعت کنید پیغمبر خدا را و اطاعت کنید صاحبان حکومت را که از شما حاکم باشد یعنی ائمهٔ اطهار را پس اگر منازعه کنید در چیزی بس بگردانید بحکم خدا و رسول خدا اگر ایمان بخدا و بروز قیامت دارید این بهتر و نیکوتر است برای عاقبت امور شما (۵۹) آیا نمی بینی آن کسانیرا که گمان می کنید که گرویده اند بقرآنی که فرو فرستاده شده است برای تو پیغمبری و گرویده اند به تورات و انجیل که فرستاده شده است پیش از تو مخواهد که داوری برند سوی طاقوت و بتحقیق مامورند باینکه کفر ورزند بطاقوت و اطاعت حکم طاقوت نکنند قصد میکند شیطان باینکه گمراه کند آنها را گمراهی دوری (۶۰) و اگر گفته شود بآنمردم که مائید بسوی آنچیزی که فرستاده است خدا و ببائید نزد رسول خدا می بینی منافقین را رو برگردانند از تو اعتراض کردنی (۶۱) پس چگونه است وقتی بر سد ایشان را غم و اندوهی که نتیجهٔ اعمال پیش خودشات است بعد میآیند نزد تو و قسم میخورند بخدا که ما قصدی نداشتیم مگر نیکی کردن و توفیق یا فنند (۶۲) آنها کسانی هستند که میداند خدا آنچه در دل های آنهاست که دروغ گویند پس کناره کن و رو مگردان از آنها و نصیحت کن بآنها و مگو بشخص آنها گفتنی بلیغ و مکفی که در دلهای آنها اثر کند که اگر ترک دروغ گوئی و قسم دروغ خوردن و ترویر را نکنند قتل خواهد رسید (۶۳) و نفرستادیم پیغمبری مگر اینکه اطاعت کند او را باذن خدا و اگر آن کفار منافقین آمدند نزد تو و رو گرداندند از طاغوت و توبه کردند و طلب آمرزش کرد پیغمبر برای آنها هر آینه خواهد یافت خدا را که قبول کننده است توبه را و مهربان است (۶۴) پس نه چنین است قسم پروردگار تو که ایمان نمیآورند تا آنکه حکم قرار بدهند تو را در آن چیزیکه اختلاف شده است میانهٔ آنها و بعد از اینکه حکم کردی میانه آنها نیابند در دلهای خود شکی از آن چه بر آن حکم کردی کردی و گردن بنهد گردن نهادنی که ظاهراً و باطناً راضی باشند (۶۵) و اگر ما مینوشتیم بر آنها اینکه بکشند نفسهای خود را یعنی اعتراض کنید از کفار یا بیرون بروید از خانهای خدوتان برای جهاد کردن قبول نمیکردند و جهاد نمیرفتند مگر کمی از آن ها که ایمان صادق داشتند و اگر آنها میکردند آن چه پند داده میشوند خوب بود از برای آنها و بسبب استحکام بنوبت ایمان آنها بود (۶۶) و در آن هنگام که اطاعت میکردند هر آینه ما ایشانرا از جانب خودمان مزد بزرگی (۶۷) و هر آینه هدایت میکردیم بایشان راه راستی (۶۸) و هر کس اطاعت میکند خدا و رسول را پس ایشان بآنکسانی هستند که نعمت داد خدا بر آنها از پیغمبران و راستگویان و شهیدان و ستودگان و اینها خوب رفیقانی هستند (۶۹) این بخشش از خداست و بس است خدای دانا (۷۰) ای آن کسانیکه ایمان آورده اید بگیرید اسلحهٔ خود را پس بیرون بروید برای جهاد دسته دسته یا بیرون بروید همه یکدفعه (۷۱) و بدرستی که از شماها کسی هست که کاهلی میکند در امر جهاد کردن و بجنگ جهاد نمیرود پس اگر برسد بشماها مصیبتی میگوئید خدا اتمام کرد بر من که حاضر نبودم با آنها در جنگ (۷۲) و اگر برسد بشماها نعمتی از جانب خدا از فتح و غنیمت قطعاً بگید بطوریکه هرگز میانهٔ او و شماها مودت و دوستی نبوده است که کاش بودم من با آنها پس فیض میروم فیض بزرگی از غنایم (۷۳) پس باید جنگ کند در راه خدا آن کسانیکه میخرند زندگانی دنیا را بآخرت و هر کس کارزار کند در راه خدا پس کشته شود یا مغلوب شود پس زود باشد که بدهیم او را مزد بزرگی (۷۴) و چه چیز است از برای شما که جهاد نمیکنید در راه خدا از روی حبد و جهد برای استخلاص ناتوان و بیچارگان از مردها و زنها و اطفالی که در مکه اسلام آورده و گرفتارند و میگویند ای پروردگار ما بیرون بفرست ما را از این دهس که اهل آن ظلم کنندگانند و بگردان از برای ما از جانب خودت دوستی و بگردان از برای ما از جانب خودت یاری کننده (۷۵) آن کسانیکه ایمان آورده اند جنگ میکنند در راه خدا و آن کسانیکه کافرند جنگ میکنند در راه طاغوت پس جنگ کنید با کفاریکه دوستان شیطانند بدرستیکه حیلهٔ شیطان ضعیف است در پیش اراده پروردگار (۷۶) آیا نمی بینی آنکسانیرا که گفته شد آنها که شتاب در جنگ کردن نکنید و باز دارید دستهای خودتان را از جنگ کردن و نماز کنید و ز کوه بدهید پس وقتی که نوشته شد برای آنها جنگ کردن با کفار در بدر انوقت طایفهٔ از آنها ترسیدند از مردمانی که دشمن بودند مثل ترسی که بنده از خدا دارد یا سخت تر از آن و گفتند پروردگار چرا نوشتی بر ما جنگ کردن را چرا تاخیر نکردی برای ما جنگ کردن را تا زمان مرگ که بما نزدیکست بگو بآنها ای پیغمبر که بر خور داری دنیا کم است و آخرت بهتر است از برای کسیکه پرهیزکار باشد و ستم کرده نمیشوید بقدر رستهٔ که در رخنهٔ هستهٔ خرماست (۷۷) و هر جا باشید در می یابد شما را مرگ اگر چه باشید در برجهای محکم استوار و اگر برسد منافقین را نیکی میگویند این از جانب خداست و اگر برسد بآنها بدی میگویند این بدی از تو است ایمحمد بگو ای پیغمبر همه از جانب خداست پس چه چیز است از برای این مردم که نزدیک بفهمیدن هیچ سختی نیستند (۷۸) هر چه برسد تو را از نیکوئی پس از جانب خداست و هر چه برسد تو را از بدی پس از نفس خودت است و فرستادیم ما تو را ای پیغمبر رسول و کافیست خدا بگواه بودن (۷۹) و هر کس اطاعت کند رسول را بتحقیق اطاعت کرده است خدا را و هر کس رو بگرداند و در مقام اطاعت قول تو که پیغمبری نباشد پس نفرستادیم ما تو را برای حفظ کننده که عجبر آنها را از معاصی باز داری (۸۰) و میگویند منافقین بتو ای محمو که از ما اطاعت است برای تو پس چون بیرون میروند از پیش تو شب با هم می نشینند طایفهٔ از آنها و میگویند غیر از آنچه تو بآنها میگوئی و خدا مینویسد آنچه را که در شب با هم میگویند در مخالفت تو بنامهٔ اعمال آنها پس اعتراض کن و رو بگردان از آنها و توکل کن بر خدا و کافیست خدا بقیام در امور (۸۱) آیا تدبیر و تفکر نمیکنید در قرآن که معجزات است و احکام لازم الاتاع است و اگر میبود این قرآن از نزد غیر خدا هر آینه می یافتند در آن اختلاف بسیاری که مردم در مطالب آن مباحثات می کردند (۸۲) و اگر برسد منافقین را خبری از آسودگی با ترس قشون مأمورین اسلام افشا و آشکار کنند آن خبر را بدون تحقیق و رسیدگی و اگر بازگذارند به پیغمبر و بصاحبان حکم که سرداران و پیشوایان مسلمین هستند هر آینه دانند آنکسانیکه استخراخ میکنند خبر صحیح را و نیکو تحقیق مینمایند از احوال مأمورین قشون یعنی پیغمبر و صحابهٔ او خبر راست را درست تحقیق میکنند و اگر صلاح حال مسلمانان باشد افشا مینمایند و اگر نبود بخشش و رحمت خدا بر شماها هر آینه متابعت میکردید شیطانرا مگر کمی از شماها که بسبب عقل خود کامل هستید (۸۳) پس کارزار کن در راه خدا تکلیف مکن بکسی مگر بخودت و تحریص کن مؤمنین را زود است که خدا باز دارد آسیب کفار را و آسیب خدا سخت تر است و سخت عقوبت تر است (۸۴) هر کس شفاعت کند شفاعت نیکوئی که در بارهٔ مومنین دعا کند میباشد از برای دعا کننده قسمتی از آن دعا و هر کس دعا کند دربارهٔ دیگری دعای بدی میباشد بر این دعا کننده قسمت و بهرهٔ از آن دعا بر هر چیز نگاهبان است (۸۵) و اگر تحیت داده شوید شما بتحیتی پس تحیت کنید او را به بهتر از آن که او تحیت کرده است مثلا کسی که بگوید سلام علیک شما بگوئید السلام علیکم و رحمة الله و اگر بهتر از آن جواب نگوئید بهمان قدری که او تحیت کرده است جواب بگوئید بدرستی که خدا بر هر چیز حساب کننده است (۸۶) خدا نیست خدائی مگر او هر آینه جمع میکند شما را در قبرها تا روز قیامت که نیست شکی در آن روز این وعده و فرمایش خداست و کیست از خدا راستگوتر (۸۷) پس چه چیز است از برای شما دربارهٔ منافقین که بدو فرقه شده اید خدا بر گرداند آنها را در حکم کفار ککه قتل و اسر است بسبب اعمال آنها آیا میخواهید هدایت کنید کسیرا که فرو گذاشته است او را خدا و هر کس را خدا و گذارد پس نمی یابی برای او راه نجاتی (۸۸) دوست داشتند اگر کافر شوید شما هم چنین که خود ایشان کفر شدند پس باشید با کفار یکسان پس نگیرید از ایشان دو ستاز تا اینکه مهاجرت کنند از کفر ببلد اسلام و داخل شوند در راه خدا پس اگر اعتراض کنند و برگردند از مهاجرت باسلام بگیرید آنها را و بکشید آنها را هر جا یافتید و نگیرید از آنها دوستی و نخواهید از آنها نصرت و یاری (۸۹) مگر آنکسانیکه پیوسته شوند با طایفهٔ که میانهٔ شما و آنها عهد شده است یا اینکه بیایند نزد شما در حالتی که شک شده باشد سینه های آنها از اینکه با شما جنگ کنند یا جنگ کنند با اقوام خودشان که کافر بودند و اگر بخواهد خدا هر آینه مسلط میکند ایشانرا بر شماها که ترس را از دل آنها بیرون میکند و با شماها جنگ میکنند پس اگر کناره گیرند از شماها و جنگ نکند با شما و القا کنند بسوی شما مسالمست و انقیاد که امان بخواهند پس نگرداند خدا شماها را بر آنها راهی که در آنوقت حق جنگ کردن و دشمنی کردن ندارید (۹۰) زود باشد که بیابی دیگران را که اراده میکنند بسبب اظهار اسلام ایمن شوند از شما و ایمن شوند از قوم خودشان و در باطن کافر باشند هر وفت بخواهند و خبر کند آنها را بسوی یک فتنهٔ بازگردانیده شوند بسوی آن فتنه و کفر خود را ظاهر سازند پس اگر کناره بگرفتند از شما و نینداختند به سوی شما صلح و دوستی را و باز نداشتند دستهای خودشانرا از جنگ و جدال پس بگیرید آنها را هر جا یافتید و بکشید آنها را هر جا دست یافتید بر آنها و آنها هستند که گردانیدیم از برای شما بر آنها حجتی روشن از قتل و سبی آنها (۹۱) و نیست حکم از برای هیچ مؤمنی که بکشد مؤمنی دیگر را مگر بطور خطا و سهو و هر کس بکشد مؤمنی را از روی خطا باید آزاد کند بنده مؤمنی را و دیه بدهد که تسلیم شود و داده شود بورنه آن مقتول مگر اینکه ورثه ببخشد حق خودشان را بقاتل و اگر مقتول از طایفهٔ باشد که دشمن شما هستند و خود مقتول مؤمنین بوده است باید آزاد کند قاتل بنده مؤمنی را و دیه ندهد و اگر مقتول از طایفهٔ باشد که میانهٔ شما و آنطایفهٔ عهد و میثاق باشد باشد آزاد کند قاتل بندهٔ مؤمنی را ودیه بدهد بورتهٔ مقتول پس اگر از برای قاتل ممکن نباشد که بندهٔ را بخرد و آزاد کند دو ماه متوالی روزه بگیرد آزاد کردن بنده و دادن دیه برای قاتل سبب است از برای قبول توبهٔ او از جانب خدا و خدا دانا و درستکار است (۹۲) و هر کس بکشد مؤمنی را عمدأ پس جزای او جهنم است که همیشه در آن جهنم باشد و غضب خدا و نفرین خدا بر او شامل است و آماده شده است برای او عذاب بزرگی (۹۳) ای آن کسانی که ایمان آورده اید اگر رفتید بجهاد در راه خدا پس تحقیق و تجسس کنید از احوال مردم و نگوئید آن کسیکه می فرستد سوی شما سلام و صلح را که تو مؤمنی نیستی برای خواستن مال دنیا که او را بکشید و مال او را ضبط کنید مالهای بسیار پیش خداست خودتان هم در اول همینطور بودید که بزبان عرض سلام می کردند و در دل مسلمان نبودید بعد منت گذاشت خدا بشما که در دل و زبان مسلمانان شدید پس تحقیق درست از حال مردم بکنید که مبادا مسلمانی را بجای کافر بکشید بدرستی که خدا بهر چه بکنید دانا و آگاه است (۹۴) مساوی نیستند آن مؤمنینی که بشستند در مدینه در خانهٔ خودشان مگر آنهائی که بیمار و ناتوان هستند با آنهائی که مجاهدند در راه خدا بتوسط مالهای خودشان و نفسهای خودشان که هم مال خود را در راه خدا خرج میکنند و هم کشته میشوند تفضیل داد خدا مجاهدین را باموال و انفس بر قائدین و خانه نشینان از حیثیت درجه و مرتبه خدا بهمهٔ مسلمانان وعدهٔ نیکو فرموده است و مجاهدین را بر قاعدین تفضیل داد خدا و برای مجاهدین مزد بزرگی از غنیمت و نعمت و اسم و افتخار است (۹۵) درجات است از خدا برای مراتب مسلمانان و آمرزش است و رحمت برای آنها و خدا آمرزنده و مهربان است (۹۶) بدرستی وتحقیق آنکسانیرا ککه کشتند ملائکه آنها را در جنگ بدر ظلم کردند بتفس خودشان پرسیدند ملائکه از آنها کجا بودید گفتند ما ضعیف بودیم در دست کفار قریش در شمین مکه گفتند ملائکه بآنها مگر زمین خدا وسعت نداشت که بیرون بروید از مکه بطرفی دیگر پس آنها هستند که جای آنها جهنم است و بد مرجعیست جهنم (۹۷) مگر آن مستعضفین از مرد و زن و بچه ها که بیخبر و پریشان بودند وچارهٔ نداشتند و راه نمی یافتند (۹۸) پس آنها را نزدیک است خدا عفو کند و ببخشد آنها را و خدا در گذرنده و آمرزنده است (۹۹) و هر کس مهاجرت میکند در راه خدا می یابد در زمین ارامگاه بسیار ووسعت رزق بیشمار و هر کس بیرون برود از خانهٔ خودش و هجرت کرده باشد بسوی خدا و بسوی رسول خدا بعد بمیرد بتحقیق مزد او با خداست و خدا آمرزنده و رحم کننده است (۱۰۰) و اگر بیرون رفتید از خانهٔ خود و سفر کردید پس حرصی نیست بر شما از اینکه قصر کنید نماز را اگر بترسید از اینکه بمهلکه بیندازند شمارا کفار بدرستی که کفار دشمن آشکارند بشماها (۱۰۱) اگر باشی تو ای پیغمبر خودت یا نایبت در میانهٔ قشونی که با مخالفین جنگ میکنند و خوفی از دشمن بهمرسد پس بر پا بداری برای آنها نماز خوف را پس قشون را دو قسمت کن با یکقسمت نماز بگذار در حالتیکه خلع نکنند از خودشان اسلحهٔ خود را و در آن وقت که بسجده میروند باید آن طایفهٔ دیگر پشت سر شما بایستند و محافظت بکنند آنها را از دشمن یک رکعت نماز که کردند اینها که نماز کرده اند بروند و دستهٔ دیگر نماز نکرده اند بیایند یا تو و باید خلق نکنند از خودشان سپر و خود و اسلحهٔ خودشان را در وقت نماز دوست دارند کفار اینکه غافل بشوید از اسلحهٔ خودتان و از امتعهٔ خودشان پس حمله کنند بشماها یک دفعهٔ و بحثی نیست بر شما دروقتیکه بارانی بیاید که شمارا آزار کند یا ناخوشی داشته باشد که برداشتن حذر موجب از یاد آن ناخوشی شود در اینصورت اسلحه را در وقت نماز بگذارید و بردارید حذر را یعنی زره و سپر و خود را و آنچه را که بدان دفع ضرر دشمن کنند که بجهت آن حذر رفع اذیت باران و ازدیاد مرض کنید بدرستیکه خدا مهیا کرده است از برای کفار غذای خوار کننده (۱۰۲) پس وقتی گذراندید زمان نماز را و نماز را باتمام رساندید پس ذکر کنی خدا را ایستاده و نشسته و در وقتیکه به پهلو خوابیده اید پس وقتی اطمینان بهم رساندید و رفع خوف از شماها شد برپا دارید نماز واجب را بدرستیکه نماز بر مؤمنین بوقتهای معین نوشته شده است (۱۰۳) و کاهلی نکنید در خواستن جنگ با گروه کفار اگر شما زخم دار و رنج دیده هستید دشمنهای شما هم همینطور زخم دار و متألمند و امیدوارید شما رحمت خدا را و آنها این امید را هم ندارند و هست خدا دانا و درستکار (۱۰۴) بدرستیکه ما فرستادیم بسوی تو قرآن را بحق تااینکه حکم کنی میانهٔ مردم بآنچه نمود تو را خدا و نباش خیانت کاران را دشمن یعنی بقصد عداوت شخصی برای آنها حکم نکن بلکه بهمان اندازه که خدا بقدر خیانت آنها مقرر فرموده است حکومت بکن (۱۰۵) و طلب آمرزش کن از خدا بدرستیکه خدا آمرزنده و مهربان است (۱۰۶) مجادله نکن از آن کسانیکه خیانت میکنند بخودشان که در پنهان مصیبت میکنند بدرستی که خدا دوست ندارد هر کس را که خیانت کار و گناهکار است (۱۰۷) پنهان میدارند گناه خود را از مردم و پنهان نمیدارند از خدا و حال اینکه خدا همه جا باآنها هست وقتی که شبها بروز می آورند در اشتغال بمعاصی چند که راضی نمیشود از اینکه گفته شود و خدا بآنچه میکنند آگاه است (۱۰۸) آگاه باشید شما گروهی ظفر شماها مجادله کردید در حمیت جاهلیت از خائنان در روز قیامت کی نگاهبان آنها خواهد بود (۱۰۹) و هر کس بدی کند یا ظلم کند بنفس خودش که در پنهان معصیت کند بعد آمرزش بخواهد از خدا مییابد خدا را آمرزندهٔ مهربان (۱۱۰) و هر کس مرتکب شود و بیند وزد گناهیرا پس جز این نیست که اندوخته است آن گناه را برای خودش و خدا دانا و درستکار است (۱۱۱) و هر کس بدی بکند با گناهی بکند و نسبت بدیگری بدهد که بیگناه باشد بتحقیق برداشته است بدوش خوش باری از گناه و بهتان آشکار (۱۱۲) و اگر نبود فضل و رحمت خدا بر تو هر آینه قصد کردند طایفهٔ از کار باینکه گمراه کنند تو را و گمراه نمیکند مگر خودشان را و ضرر نمیرساند تو را هیچ چیز و فرو فرستاد خدا بر تو قرآن و حکمت را و تعلیم کرد تو را آنچه را نمیدانستی و فضل خدا بر تو بزرگست (۱۱۳) نیست خیریتی در بسیاری از نجوی و سر گوشی کفتن مردم مگر کسیکه امر میکند بصدقه یا امر میکند بخوبی کردن با اصلاح میانهٔ مردم و هر کس بکند این کار را که بجهة مطالب مذکوره بنحوی کند بجهة تحصیل خوشنودی خدا پس زود باشد بدهیم او را اجری بزرگ (۱۱۴) هر کس خلاف کند به پیغمبر بعد از اینکه روشن شد برای او راه راس و متابعت غیر راه مؤمنین را باز دادیم او را آخرت آنچه که در دنیا دوست داشته است که آن کفر و ضلالت است و در آوریم او را در جهنم و بد مرجعی است جهنم (۱۱۵) بدرستی که خدا نمیآمرزد آنکه را شرک آورد بخدا و می آمرزد سوای مشترک هر کس را که میخواهد و هر کس شرک بخدا بیاورد بتحقیق گمراه شده است گمراهی خیلی دوری (۱۱۶) نمیخوانند مشرکان سوای خدا مگریتهای خودشان را که بجهة تا نیت لطفی آنها را اثاث مینامند و نمیخوانند کفار مگر شیطان رانده شده را (۱۱۷) رانده است خدای تعالی شیطان را و گفت شیطان هر آینه میگیرم از بندگان تو قسمتی معین که آنها را گمراه میکنم و با خود دوست قرار میدهم و هر آینه گمراه میکنم بندگان تو را و آرزوهای طولانی باز میدارم ایشان را و امر میکنم آنها را که ببرند گوشهای گوسفندها و سایر چهارپایان را و هر آینه امر میکنم تغییر بدهند خلقتهای خدا را از بریدن خایه مردان و خال و خطات کردن زنها وهر کس بگیرد شیطان را دوست و خدارا دوست نگیرد بتحقیق زیان کرده زیان کردن روشنی (۱۱۹) وعده میدهد شیطان مردم را و آرزوها میاندازد مردم را و وعده نمیدهد شیطان مگر اینکه فریب میدهد و دروغ میگوید (۱۲۰) آنها هستند که فریب شیطان خورده اند کسانیکه منزل آنها جهنم است و نمی یابند از آن جهنم گریزگاهی (۱۲۱) و آن کسانیکه ایمان آوردند و عملهای خوب گردند زود باشد که داخل کنیم آنها را به بهشتهائی که جاریست از زیر درختان آن جویهای آب که باشند در آن بهشتها همیشه وعدهٔ خدا راست است و کیست از خدا راستگوتر از گفتار (۱۲۲) نیست این وعدهٔ بهشت آرزوی شماها و نیست بآرزوهای یهود که اعتقاد دارند ببهشت خواهد رفت بآرزوی هیچکس بهشت حاصل نمیشود مگر باعفال و اعمال نیک و هر کس عمل بد بکند جزا داده میشود و یافت نمیشود برای او سوای خدا دوستی و نصرت دهنده (۱۲۳) و هر کس عمل خوب بکند از زن یا مرد که او مؤمن باشد پس آنها داخل میشوند بهشت را و ظلم کرده نمیشود باحدی بقدر کوی که در بهشت هستهٔ خرماست (۱۲۴) و کیست بهتر و دین دار تر از آن کسیکه خالص کرد خودش را برای خدا و اوست نیکوکار و متابعت کرد دین ابراهیم مایل بحق را و گرفت خدا ابراهیم را دوست خود (۱۲۵) و از برای خداست هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است و هست خدا بتمام چیزها احاطه کننده (۱۲۶) وفتوی خواهند از تو دربارهٔ ارث زنها بگو دربارهٔ زنها خدا فتوی میدهد شما را در امر آنها و آنچه خوانده میشود در قرآن بر شما دربارهٔ یتیمانی که دختر هستند آنهائی که نمیدهید بایشان از ارث آنچه را برای آنها نوشته شده است و رغبت میکنید باین که بزنی بگیرید آنها را بجهت خوردن مالشان و دیگر فتوی خواهند ناتوانان از فرزندان کوچک که بآنها ارث نمیداند اعراب و اینکه بایستید در کار یتیمان که بعدالت بآنها رفتار شود و هر چه میکنید از خوبی دربارهٔ آنها پس بتحقیق خدا بآن داناست (۱۲۷) و اگر زنی بترسد از شوهر خود که سر باز زند کناره جوید و بیرون کنید آن زن را بجهة کراهتی که از او بهمرسانده است پس با کی نخواهد بود بر آنزن و شوهر که صلح بکنند میانه خودشان بیکطوری که از یکدیگر راضی باشند و صلح خوبست و حاضر کرده شده است برای هر کسی بخل که زنها درباره مردها بخل دارند از اینکه بزنی دیگر مهربانی داشته باشد و مردها بخل دارند از اینکه حقوق اورا بتمامه اوا نمایند و اگر خوبی بکنند و به پرهیزند از حرکات ناشایست بتحقیق که خدا بهرچه میکنند داناست (۱۲۸) و هرگز نمیتوانید عدالت کنید میانه زنهای خودتان اگر متحد باشند هر چه میل داشته باشید که میانه آنها عدل کنید ممکن نیست پس تمام میل خود را بیکنفر از آنها قرار ندهید و دیگری را محروم بدارید و او را مثل متعلق شده نگاه ندارید که مثل شوهرداران زندگی کند و نه مثل بی شوهران و اگر صلح کنید و بپرهیزید از بد کردن بهتر است پس بدرستی که خدا آمرزنده و مهربانست (۱۲۹) و اگر جدا شوند از یکدیگر بی نیاز میکند خدا هر یک را از وسعت و کرم خودش و خدا فراخ رحمت و درستکار است (۱۳۰) و از برای خداست هر چه در آسمانها و هر چه در زمین است و بتحقیق وصیت کردیم فرمودیم آن کسانی را که صاحب کتاب بودند پیش از شما که یهود و نصاری هستند و بشماها می فرمائیم اینکه بپرهیزید از خدا و اگر کفران و نافرمانی کنید پس بدرستی که از برای خداست تمام هر چه در آسمانها و زمین است و بهیچوجه محتاج بعبادت و تقوای شماها نیست و این تکلیف برای رستگاری خود شماها است و خدا بینیاز و ستوده است (۱۳۱) و از برای خداست هرچه در آسمانها و هر چه در زمین است و بس است کفایت کردن خدا بامور بندگان (۱۳۲) اگر بخواهد خدا می برد شما را از این دنیا ایمردم و میآورد طایفهٔ دیگر را و خدا قادر است بر اینمطلب که تعویض مخلوق خود بفرماید (۱۳۳) پس هر کس اراده میکند و میخواهد ثواب دنیا را پس در نزد خداست ثواب دنیا و ثواب آخرت و خدا شنونده و بیننده است (۱۳۴) ای کسانیکه ایمان آورده اید کار گذاری به عدالت کنند شهادت بدهید از برای پدر و مادرتان یا خویشان خودتان ضرر بهم باشد بدهید نکنید اگر غنی باشد ملاحظه غنای اورا نکنید که شاید برای ندادن شهادت نفعی بشما برساند یا فقیر باشد بجههٔ فقر او کتمان کنید خدا اولی است برای اغنیا و فقرا باید خدا را ملاحظه کنسد و حق شهادت ادا کنید پس متابعت نکنید هوای نفس را اینکه عدول کنند از حق بحق دانیکه بپیچانید زبانهای خودتانرا در ادای مطلب با اینکه اعتراض کنید و کناره جوئی کنید از حکومت کردن بدرستی که خدا بهرچه می کنید آگاه است (۱۳۵) ایمومنین ایمان بیاورید بخدا و رسول خدا و کتابی که نازل کرده است برسول خودش که قرآنست و کتابی که نازل کرده است پیش از این که تورات باشد که حقیقت تورات مصدق احکام قرآنست و هر کس کفر ورزد بخدا و ملائکه خدا و رسولان خدا و بروز قیامت پس بتحقیق که گمراه شده است گمراه شدن دوری (۱۳۶) بدرستی آنکسانیکه ایمان آوردند بموسی بعد از ایمان کافر شدند بسبب گوساله پرستیدن باز ایمان آوردند چه کافر شدند بسبب آنکار عیسی بعد زیاد کردند کفر خود را بسبب انکار رسالت محمد را نمودن نمیباشد بخدا اینکه بیامرزد آنها را و نه راه راست بآنها خواهد نمود (۱۳۷) بشارت ده منافقین را باینکه از برای آن ها عذاب دردناکیست (۱۳۸) آن کسانیکه میگیرند کفار را دوست برای خودشان و مؤمنین را برای خود دوست قرار نمیدهند آیا میخواهند عزت پیش آنها باشد پس بدرستیکه عزت تماماً برای خداست (۱۳۹) و بتحقیق فرستاده است خدا بر شما در قرآن اینکه اگر شنیدید آیات قرآن را در وقتی که کفر میورزند کفار آن آیات و استهزا میکنند بآن پس نه شینید یا آنها و ترک صحبت کنید تا اینکه شروع کنند و مشغول شوند در سختی غیر آن که استهزا مینمایند زیرا که اگر با آنها باشید و بشنوید حرفهای کفر آمیز آنها را در آنوقت شماها هم مثل آنها خواهید بود بدرستیکه خدا جمع کننده است منافقین و کافرین را در جهنم همه را تماماً (۱۴۰) آنکسانیکه انتظار و چشم دارند شما پس اگر باشد فتحی برای شما از جانب خدا میگویند آیا نبودیم ما با شما و توقع قسمتی از غنیمت کنید اگر فتح از برای کفار شد بگویند بکفار آیا ما سبب منع غلبه مؤمنین از شما نشدیم باینکه با آنها همراهی نکردیم و سبب فتح شماها شدیم و توقع غنیمت از آنها میکنند پس خدا حکم میکند میانهٔ شماها در روز قیامت و نمیگرداند خدا از برای کافرین بر مؤمنین راهی (۱۴۱) بدرستیکه منافقین حیله میکنند بخدا و خدا فریبنده است ایشان را و اگر ایستادند بمناز بایستند یکسالت مینمایند بمردم و ذکر نمی کنند خدا را مگر کمی (۱۴۲) مترددین میانهٔ مسلمین و کفار هستند نه از روی حقیقت مسلمانند که یکجهت با مسلمانان باشند و نه سلاح خود را میدانند که ظاهراً کفر کنند و با کفار یکجهت باشند و هر کس گم کند راه خدا را پس نخواهی یافت مر او را راهی (۱۴۳) ایمؤمنیننگیرید کفار را دوست خود بجز مژمنین آیا میخواهید که خدا را بگردانید بر خودتان سلطان روشن که از شما مؤاخذه و حکومت فرماید (۱۴۴) بدرستیکه منافقین در درک اسفل از آتش هستند و نخواهی یافت از برای آنها یار و یاوری (۱۴۵) مگر آنکسانیکه توبه کردند و اصلاح کردند و متوسل بخدا شدند و خالص کردند دین خودشانرا از برای خوا پس ایشان با مؤمنین اند وزود باشد که بدهد خدا مؤمنین را مزد بزرگ (۱۴۶) چرا عذاب کند خدا شما را اگر شکر کنید و ایمان بیاورید و خدا قبول شکر کننده و داناست (۱۴۷) دوست ندارد خدا صدا بلند کردن را به بدی از گفتار مگر کسی که ظلم یاو شده است و خدا شنونده داناست (۱۴۸) اگر ظاهر کنید خوبی را با اینکه در خدا خوبی کنید یا چشم بپوشید از بدی و درگذرید از آن بدرستی که خدا عفو کننده و قادر است (۱۴۹) بدرستی آنکسانیکه کفر آن میکنند بخدا و برسول خدا و اراده میکنند اینکه جدائی بیندازند میانه خدا و رسولان خدا میگویند میآوریم بعضی از احکام و کفر میورزیم ببعضی احکام دیگر و قصد دارند اینکه بگریند در این میانه راه مخصوصی و طریقه علبحده (۱۵۰) ایشان هستند کافر حقیق و مهیا کردیم برای کفار عذاب خوار کننده (۱۵۱) بر آنکسانکه ایمان آوردند بخدا و برسول خدا و جدائی ننمودند میان خدا و رسولان خدا آنها نزدیکست بدهد بایشان اجرتهای آنها را و خدا آمرزنده و مهربانست (۱۵۲) سؤال میکند از تو اهل کتاب که علمای یهود بودند اینکه بخواه از خدا که نازل کنی تو بر ایشان کتابی از آسمان بتحقیق که از موسی بزرگتر از اینها سؤال میکردند و میخواستند و میگفتند بموسی که بنما خدا را بما آشکار که به بینیم او را پس گرفت آنها را صاعقه بسبب ظلم آنها بعد گرفتند گوساله و پرستش کردند آنرا بعد از اینکه آمده بود آنها را معجزات پس عفو کردیم این حرکات آنها را و گذشتیم از آنها و دادیم بموسی سلطنتی روشن و آشکار (۱۵۳) و بلند کردیم بالای سرشان کوه طور را بسبب عهدشان که شکسته بودند و احکام خدا را قبول نمیکردند و گفتیم از برای آنها که نگذرید در گرفتن روز شنبه و احترام آن روز و گرفتیم ما از یهود محکمی عهد (۱۵۴) پس بسبب شکستن ایشان بعهود خودشان را و بسبب کفر آنها بآیات خدا و کشتن آنها پیغمبران و بغیر حق و گشن آنها پیغمبران را بغیر حق و گفتن آنها به پیغمبر مسلمانان که دلهای ما بسته شده است و نمیشوند بیانات تو را بلکه مهر کرده است خدا آن دل ها را بسبب کفر آنها پس ایمان نیاورند یهودان مگر کمی از آنها (۱۵۵) و بسبب کفر یهودان و گفتن آنها بر مریم بهتان بزرگ را که نسبت زنا باو دادند (۱۵۶) و بسبب قول انها که گفتند ما کشتیم مسیح عیسی بن مریم رسول خدا را و حال اینکه نکشتند او را و بدار نزدند او را ولیکن مشتبه شد برای آنها بدرستی آنهائی که اختلاف کردند در باب قتل عیسی و اقوال مختلف گفته اند و در تردید هستند دربارهٔ عیسی نسبت از برای آنها علمی مگر اینکه متابعت میکنند گمان خودشانرا و نکشتند او را بطور یقین (۱۵۷) بلکه بالا برد خدا او را بسوی خودش و خدا عزیز و درستکار است (۱۵۸) و نیست از اهل کتاب مگر اینکه ایمان بیاورند بنوبت عیسی پیش از مردن او که باید از آسمان رحمت کند و چهل سال در دنیا اقامت فرماید و اهل کتاب باو ایمان بیاورند و در روز قیامت حضرت عیسی بر واقعات قبل و بعد آنها شاهد خواهد بود (۱۵۹) پس بسبب ظلمی که واقع شد از یهود حرام کردیم بر آنها تعمتهای پاک پاکیزه را که حلال بود بر آنها و بسبب صد کردن و برگرداندن آنها جمع کثیری را از راه خدا (۱۶۰) و بسبب گرفتن آنها ربا را و حال اینکه بتحقیق نهی کرده شده بودند از گرفتن ربا و بسبب خوردن یهودان مال مردم را از راه باطل و مهیا کرده ایم برای کفار بنی اسرائیل عذاب دردناکی (۱۶۱) لیکن رسوخ دارندگان در علم از یهود و گروندگان دین اسلام ایمان دارند بآنچه فرستاده شده است بتو که قرآن است و آنچه فرستاده شده است پیش از تو که تو دانست و بر پا دارندگان نماز و دهندگان زکوة و ایمان داران بخدا و بروز قیامت اینها هستند که زود باشد که بدهیم آنها را اجر و مرد بزرگی (۱۶۲) بدرستی که ما وحی کردیم بسوی تو همانطور که وحی کردیم بسوی نوح و پیغمبرانی که بعد از نوح بودند و وحی کردیم بسوی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان یعقوب و عیسی و ایوب و یونس و هرون و سلیمان و دادیم بداود زبور را (۱۶۳) و پیغمبرانی که بتحقیق ذکر کردیم بر تو و حکایت کردیم و پیغمبرانی حکایت و ذکر آنها را نکردیم بر تو و تکلم کرد موسی بخدا سخن گفتنی (۱۶۴) رسولانی که بشارت دهنده و ترساننده اند تا اینکه نباشد از برای مردم بر خدا حجتی بعد از رسولان و خدا غالب و درست کردار است (۱۶۵) لیکن خدا شهادت میدهد بچیزیکه فرستاد بسوی تو که قرآن است فرستاد خدا قرآن را بدانش خودش و ملائکه شاهدند و بس است گواهی دادن خدا (۱۶۶) بدرستی آن کسانیکه کافر شدند و باز داشتند مردم را از راه خدا بتحقبق گمراه شدند گمراهی و بسیار دوری (۱۶۷) بدرستی آن کسانیکه کافر شدند و ظلم کردند نخواهد بود که بیامرزد خدا آنها را و هدایت خواهد کرد خدا آنها را بهیچ راهی (۱۶۸) مگر راه جهنم را که دائم در آنجا باشند همیشه و اینکار هست بر خدا آسان (۱۶۹) ایمردم بتحقیق آمد شمارا پیغمبر بر حق از جانب پروردگار شما ایمان بیاورید بهتر است و خوبتر است برای شماها و اگر کافر شوید پس بدرستی که هر چه هست در آسمانها و زمین از برای خداست و کفر شما باو ضروری نخواهد رساند و خدا دانا و درستکار است (۱۷۰) ایعلمای یهود غلو نکنید در دین خودتان نگوئید دربارهٔ خدا مگر حقیقت جز این نیست که مسیح عیسی بن مریم رسول خدا بوده و کلمه خدا بود که انداخت آن را بسوی مریم وروحی بود از جانب خدا پس ایمان بیاورند بخدا و رسولان او و بگوئید خدا سه تا است که عیسی و مریم و عذیر باز ایستبد ازین حرفها بهتر است برای شما جز این نیست که خدایکی است با کی یاد میکنم او را و منزه می دانم او را از اینکه صاحب ولد باشد از برای اوست هرچه در آسمانها و زمین است و بس است بخدا کفایت داشتن با مور (۱۷۱) هرگز ننک ندارد مسیح باینکه باشدندهٔ خدا و ملائکه های مقرب خدا هم ننک وهار ندارند از بنده بودن بخدا و هر کسی ننک دارد از بندگی خدا و استکبار میکند زود باشد که جمع کند خدا همه را بسوی خود تمام را پس آن کسانیکه ایمان آوردند و اعمال خوب کردند پس تمام میدهد خدا مزدهای آنها را و زیاد میکند مزد آنها را از فضل و کرم خودش و اما آن کسانیکه ننک داشتند و اسکتبار کردند پس عذاب میکند آنها را بعذاب دردناکی و نمییابند از برای خودشان سوای خدا دوستی و نه یاری کننده (۱۷۳) ایمردم به تحقیق آمد برای شماها بر همانی از جانب پروردگار شما و فرستادیم بسوی شما نور روشنی که قرآنست (۱۷۴) پس اما آن کسانی که ایمان آوردند بخدا وچنگ زدند و پناه بردند باو زود باشد که داخل کند خدا ایشان را در رحتمی از خودش و فضلی و هدایت میکند راه بنماید آنها را بسوی خود راه راست را (۱۷۵) فتوی طلبند از تو در باب ارث کلاله که مرد بی اولادو بی پدر و مادر است بگو خدا فتوی میدهد شما را در ارث کلاله اگر مردی بمیرد که اولاد نداشته باشد و خواهر داشته باشد از مادر و پدر با از پدر پس از برای آن خواهر است نصف از آنچه باز گذاشته است و این مرد ارث میپرداز خواهر خودش بهمینطور اگر خواهر مرده باشد و برادر زنده باشد در صورتی که خواهر اولاد نداشته باشد پس اگر خواهر دو نفر باشند پس از برای آنها دو ثلثی ارث ببرند و اگر برای او باشد برادرها و خواهرها پس از برای هر مردیست مقابل دو زن بیان میکند خدا برای شما که گمراه نشوید و خدا بهرچیزی داناست (۱۷۶)