فروغی بسطامی (غزلیات)/گر هلاک من است عنوانش
ظاهر
گر هلاک من است عنوانش | سر نپیچم ز خط فرمانش | |||||
مرد میدان عشق دانی کیست | آن که اندیشه نیست از جانش | |||||
کس به میدان عشق روی نکرد | که نکردند تیربارانش | |||||
آرزومند مجلس سلطان | صبر باید به جور درمانش | |||||
هیچ تیغی جدا نگرداند | دست امید من ز دامانش | |||||
مردم از فتنه ایمنی جویند | من و آشوب چشم فتانش | |||||
زاهد و گیسوان حورالعین | من و زلفین عنبرافشانش | |||||
تشنهی لعل او کجا باشد | التفاتی به آب حیوانش | |||||
که داری سر مسلمانی | بگذر از چشم نامسلمانش | |||||
هست درمان برای هر دردی | من و دردی که نیست درمانش | |||||
واقف از حالت فروغی کیست | آن که افتد ز چشم جانانش |