فروغی بسطامی (غزلیات)/گاهی به نوشخند لبت را اشاره کن
ظاهر
گاهی به نوشخند لبت را اشاره کن | ما را به هیچ صاحب عمر دوباره کن | |||||
بنمای روی خود ز پس پرده آشکار | یک باره راز هر دو جهان آشکاره کن | |||||
وقتی که چارهی دل عشاق میکنی | درد مرا به نیم شکرخنده چاره کن | |||||
با جام می شبی به شبستان من بیا | آسودهام ز گردش ماه و ستاره کن | |||||
خواهی که دامن تو نگیرم روز حشر | در زیر تیغ جانب ما یک نظاره کن | |||||
خیر است آن چه میرسد از دست چون تویی | کمتر به قتل خستهدلان استخاره کن | |||||
اکنون که از کنار منت میل رفتن است | اول بریز خونم و آخر کناره کن | |||||
با مهربانی از دل سنگین او مخواه | یا ناله را بگو گذر از سنگ خاره کن | |||||
گفتم فروغی از پی مژگان او مرو | رفتی کنون علاج دل پاره پاره کن |