فروغی بسطامی (غزلیات)/کسی که در دل شب چشم خون فشان دارد
ظاهر
کسی که در دل شب چشم خون فشان دارد | بیاض چهرهاش از خون دل نشان دارد | |||||
ز پرده راز دلم عشق آشکارا کرد | که شعله را نتواند کسی نهان دارد | |||||
به سختی از سر بازار عشق نتوان رفت | که این معامله هم سود و هم زیان دارد | |||||
به تیرهروزی من چشم روزگار گریست | ندانم آن مه تابان چه در کمان دارد | |||||
کشاکش دلم آن زلف مو به مو داند | خوشا دلی که دلارام نکتهدان دارد | |||||
سزد که اهل نظر سینه را نشان سازند | که ترک عشوه گری تیر در کمان دارد | |||||
ز سخت جانی آیینه حیرتی دارم | که تاب جلوهی آن یار مهربان دارد | |||||
مهی ز برج مرادم طلوع کرد امشب | که فخر بر سر خورشید آسمان دارد | |||||
ز هر طرف به تظلم نیازمندی چند | رخ نیاز بر آن خاک آستان دارد | |||||
من آن حریف عقوبت کش وفا کیشم | که عشق زندهام از بهر امتحان داد | |||||
فروغی از غم آن نازنین جوان جان داد | کدام پیر چنین طالع جوان دارد |