فروغی بسطامی (غزلیات)/هر که افتادهی آن جنبش قامت باشد
ظاهر
هر که افتادهی آن جنبش قامت باشد | برنخیزد اگر آشوب قیامت باشد | |||||
یار اگر قاتل صاحب نظران خواهد بود | حیف از آن کشته که چشمش به غرامت باشد | |||||
کار هر کس که بر آن ترک کماندار افتاد | باید از جان هدف تیر ملامت باشد | |||||
تا ز خون چهره منقش نکنی لاف مزن | عاشق آن است که دارای علامت باشد | |||||
ما که بستیم به دل نقش قد موزونش | گو مذن ز پی بستن قامت باشد | |||||
در همه عمر به جز عشق نکردم کاری | آه اگر حاصل این کار ندامت باشد | |||||
عهد کردم که به سر چشمهی کوثر نروم | گر به پای خم می جای اقامت باشد | |||||
کی توان باده ننوشید در ایام بهار | گر قدح ریخت سر شیشه سلامت باشد | |||||
نشود صدرنشین در میخانهی عشق | آن که شایستهی محراب امامت باشد | |||||
هر چه گشتیم فروغی به جز از سایه حق | کس ندیدیم که خورشید کرامت باشد | |||||
دادگر داور بخشنده ملک ناصردین | که فلک پیرو او تا به قیامت باشد |