فروغی بسطامی (غزلیات)/هر جا حدیث حسن تو تقریر میکنند
ظاهر
هر جا حدیث حسن تو تقریر میکنند | آیات رحمت است که تفسیر میکنند | |||||
یارب چه صورتی تو که در کارگاه چشم | مردم همی خیال تو تصویر میکنند | |||||
هر خواب فتنهخیز که بینند مردمان | آن را به چشم مست تو تعبیر میکند | |||||
خون میچکد ز خامهی خونین دلان شوق | چون نامه فراق تو تحریر میکنند | |||||
دل بستهام به زلف تو زیرا که عاقلان | دیوانه را به حلقهی زنجیر میکنند | |||||
خرسندم از خرابی دل زان که عاقبت | ویرانسرای عشق تو تعمیر میکنند | |||||
در صیدگاه عشق همه زخم کاری است | اول ترحمی که به نخجیر میکنند | |||||
عشقم کشیده بر سر میدان لشکری | کز غمزه کار خنجر و شمشیر میکنند | |||||
ملکی که در تصرف شاهان نیامده | ترکان به یک مشاهده تسخیر میکنند | |||||
کاری که از کمند نیاید، سهی قدان | از حلقه حلقهی زلف گره گیر میکنند | |||||
شاهان همه اسیر بتان سیاه چشم | این آهوان نگر که چه با شیر میکنند | |||||
مژگان او به جان فروغی کجا رسد | کی لاشه را نشان چنین تیر میکنند |