فروغی بسطامی (غزلیات)/نظر ز روی تو صاحب نظر نمیبندد
ظاهر
نظر ز روی تو صاحب نظر نمیبندد | که هیچ کس به چنین روی در نمیبندد | |||||
دلم ز صورت خوب تو پی به معنی برد | که چرخ نقشی ازین خوب تر نمیبندد | |||||
زمانه زان لب شیرین اگر خبر گردد | به راستی کمر نیشکر نمیبندد | |||||
به خاک کوی تو شب نیست کاب دیدهی من | ره گذرگه باد سحر نمیبندد | |||||
ز قامت تو چنان پایمال شد طوبی | که تا به روز قیامت کمر نمیبندد | |||||
کبوتران حرم را به جز تو کافرکیش | پس از هلاک کسی بال و پر نمیبندد | |||||
جز آن پسر که منش دوست چون پدر دارم | کسی میان پی قتل پدر نمیبندد | |||||
وفا نمودم و پاداش آن جفا دیدم | که گفت نخل محبت ثمر نمیبندد | |||||
هزار بار به خون گر کشی فروغی را | ز آستان تو بار سفر نمیبندد |