فروغی بسطامی (غزلیات)/مهر از تو ندیدم و وفا هم
ظاهر
مهر از تو ندیدم و وفا هم | جور از تو کشیدم و جفا هم | |||||
چیزی به دلت اثر ندارد | آسوده ز وردم از دعا هم | |||||
یک دل ز تو شادمان ندیدم | غیر از تو ملول و آشنا هم | |||||
چشمت ز نگاه مردمافکن | قلاش فکند و پارسا هم | |||||
زلفت ز کمند پیچ در پیچ | درویش گرفت و پادشا هم | |||||
از دیر و حرم مسافران را | مقصود تویی و مدعا هم | |||||
من اول و آخری ندارم | مبدا تویی و منتها هم | |||||
هر منظرت از مه دو هفته | شهری متحیرند ما هم | |||||
بالای تو هر کجا نشیند | بس فتنه که خیزد و بلا هم | |||||
چندان نگه تو بیخودم کرد | کز خویش گذشتم از خدا هم | |||||
تا زان سر کوی پا کشیدم | دستم از کار رفت و پا هم | |||||
در دور دهان و چشم ساقی | از زهد برستم از ریا هم | |||||
بس خرقه به کوی می فروشان | رهن می ناب شد روا هم | |||||
از جلوهی مهوشی فروغی | مغلوب هوس شدی هوا هم |