فروغی بسطامی (غزلیات)/مهره توان برد، مار اگر بگذارد
ظاهر
مهره توان برد، مار اگر بگذارد | غنچه توان چید، خار اگر بگذارد | |||||
با همه حسرت خوشم به گوشهی چشمی | چشم بد روزگار اگر بگذار | |||||
کام توان یافتن ز نرگس مستش | یک نفسم هوشیار اگر بگذار | |||||
سر خوشم از دور جام و گردش ساقی | گردش لیل و نهار اگر بگذار | |||||
فصل گل از باده توبه داده مرا شیخ | غیرت باد بهار اگر بگذار | |||||
بوسه توان زد بر آن دهان شکرخند | گریهی بیاختیار اگر بگذار | |||||
پرده توانم کشید از آن رخ زیبا | کشمکش پردهدار اگر بگذارد | |||||
بر سر آنم که در کمند نیفتم | بازوی آن شهسوار اگر بگذارد | |||||
وانگذارم به هیچ کس دل خود را | غمزه آن دل شکار اگر بگذارد | |||||
دست نیابد کسی به خاطر جمعم | زلف پریشان یار اگر بگذارد | |||||
هیچ نگردم به گرد عشق فروغی | جلوهی حسن نگار اگر بگذار |