فروغی بسطامی (غزلیات)/مدام ذکر ملک این کلام شیرین باد
ظاهر
مدام ذکر ملک این کلام شیرین باد | که خسرو ملکان شاه ناصرالدین باد | |||||
کبوتری که نیاید به زیر پنجهی شاه | سرش ز دست قضا پایمال شاهین باد | |||||
سمند چرخ که بیتازیانه میرقصد | پی سواری او زیر زین زرین باد | |||||
کفش همیشه به شمشیر جوهرافشان است | سرش هماره به دیهیم گوهر آگین باد | |||||
نشیب حضرت او سجدهگاه خورشید است | فراز رایت او بوسهگاه پروین باد | |||||
بساط بارگهش چهرهی امیران است | چراغ انجمنش دیدهی سلاطین باد | |||||
غبار رزمگهش بر سر سماوات است | شهاب تیزپرش در دل شیاطین باد | |||||
زمانه در صف میدان او به توصیف است | ستاره بر در ایوان او به تحسین باد | |||||
جمال او همه روز آفتاب اجلال است | جلال او همه شب آسمان تمکین باد | |||||
رخ محب وی از جام باده گلگون است | کنار خصم وی از خون دیده رنگین باد | |||||
همه دعای فروغی به دولت شاه است | همیشه ورد زبان فرشته آمین باد |