فروغی بسطامی (غزلیات)/ما ز چشم تو مست یک نگهیم
ظاهر
ما ز چشم تو مست یک نگهیم | بی خبر از خمار صبح گهیم | |||||
گر به باد فنا دهی ما را | سر مویت به عالمی ندهیم | |||||
حلقهدر گوش پیر میکدهایم | خانه بر دوش ملک پادشهیم | |||||
خاک میخانه آب حیوان است | همره ما بیا که خضر رهیم | |||||
خاک روب در سرای مغان | خاکسار بتان کج کلهیم | |||||
با وجود محیط رحمت دوست | کشتی جرم و لنگر گنهیم | |||||
دل به چشم سیاه او دادیم | تا نگوید کسی که دل سیهیم | |||||
پیش طفلی سپر بیفکندیم | با وجودی که مرد صد سیهیم | |||||
ریخت بر چهره جعد ریحان را | کز کمندش به هیچ رو نجهیم | |||||
دست ما را ببست نیروی عشق | که ز اندازه پا برون ننهیم | |||||
تا فروغی جمال او دیدیم | بی نیاز از فروغ مهر و مهیم |