فروغی بسطامی (غزلیات)/صورتگران که صورت دل خواه میکشند
ظاهر
صورتگران که صورت دل خواه میکشند | چون صورت تو مینگرند آه میکشند | |||||
جمعی شریک حال پراکندهی مناند | کز طرهی تو دست به اکراه میکشند | |||||
لب تشنگان چاه زنخدان دلکشت | آب حیات دم به دم از چاه میکشند | |||||
یارب چه گلبنی تو که با نقش قامتت | سرو بلند را همه کوتاه میکشند | |||||
من مات صورت تو که در کارگاه حسن | خورشید را گدا و تو را شاه میکشند | |||||
تو در حجاب رفته به چندین هزار ناز | من منتظر که دامن خرگاه میکشند | |||||
میگیرد آفتاب ز دود درون ما | چون عنبرین نقاب تو بر ماه میکشند | |||||
ترسم خدا نکرده کشد از تو انتقام | آهی که عاشقان به سحرگاه میکشند | |||||
این است اگر صعوبت عشق تو، رهروان | در اولین قدم، قدم از راه میکشند | |||||
برداشت عشق پرده به حدی که عاشقان | بر لوح سینه نقش انا الله میکشند | |||||
فارغ ز رشک بوالهوسانم فروغیا | چون داغ عشق بر دل آگاه میکشند |