فروغی بسطامی (غزلیات)/خوش است اگر ز تو ما را دل غمینی هست
ظاهر
خوش است اگر ز تو ما را دل غمینی هست | که عاقبت پی هر زهر انگبینی هست | |||||
ز زلف و روی تو تا عشقم آگهی درداد | خبر نیام که در آفاق کفر و دینی است | |||||
حدیث نافهی چین میکنند مردم شهر | مگر که جز شکن طرهی تو چینی هست | |||||
به دیده تا نکشم خاک آستان تو را | مرا به خون دل آلوده آستینی هست | |||||
آیا برید صبا چون رسی بدان وادی | بگو به صاحب خرمن که خوشهچینی هست | |||||
نیاز میکشدم در گذرکه صنمی | که زیر هر قدمش جان نازنینی هست | |||||
نشستهام به سر راه ناوکاندازی | بدین امید که پیکان دلنشینی هست | |||||
کمین گشاده به صید دلم کمانداری | کزو کشیده کمانی به هر کمینی هست | |||||
فروغی از کف من برده آفتابی دل | که در مجاورتش جعد عنبرینی هست |