فروغی بسطامی (غزلیات)/تا به رخ چین سر زلف تو لرزان نشود
ظاهر
| تا به رخ چین سر زلف تو لرزان نشود | همه جا قیمت مشک ختن ارزان نشود | |||||
| دل یک سلسله دیوانه نجنبد از جای | حلقهی موی تو گر سلسله جنبان نشود | |||||
| راه در جمع پراکنده دلانش ندهند | آن که در حلقهی زلف تو پریشان نشود | |||||
| پیش صاحب نظران صورت بر دیوار است | آن که در صورت زیبای تو حیران نشود | |||||
| خضر اگر بوسه زند لعل میآلود تو را | هرگز آلوده به سر چشمهی حیوان نشود | |||||
| تا دمادم نکشد جام لبالب ساقی | سر به سر با خبر از گردش دوران نشود | |||||
| تا کسی خواجگی هر دو جهان را نکند | لایق بندگی حضرت انسان نشود | |||||
| تاکسی ذره صفت پاک نگردد در عشق | قابل تربیت مهر درخشان نشود | |||||
| دوش با آن مه تابنده فروغی میگفت | کز دلم مهر تو پیدا شد و پنهان نشود | |||||