فروغی بسطامی (غزلیات)/بتان به مملکت حسن پادشاهانند
ظاهر
| بتان به مملکت حسن پادشاهانند | ولی دریغ که بدخواه نیک خواهانند | |||||
| ز اصل پرورش روح میدهند این قوم | ولی ز فرقت جان سوز جسم گاهانند | |||||
| به جای شیر ز بس خوردهاند خون جگر | هنوز تشنهلب خون بیگناه انند | |||||
| کجا کمان سلامت ز عرصهای ما راست | که در کمین ز چپ و راست کج کلاهانند | |||||
| به طاق آن خم ابرو شکستگی مرساد | که در پناهش پیوسته بی پناهانند | |||||
| گرت ز تیغ کشد غمزهاش گواه مخواه | که کشتگان ره عشق بی گواهانند | |||||
| فروغی از پی خوبان ماه روی مرو | که سر به سر همه بی مهر و دل سیاهانند | |||||