فروغی بسطامی (غزلیات)/بتان به مملکت حسن پادشاهانند

از ویکی‌نبشته
فروغی بسطامی (غزلیات) از فروغی بسطامی
(بتان به مملکت حسن پادشاهانند)
  بتان به مملکت حسن پادشاهانند ولی دریغ که بدخواه نیک خواهانند  
  ز اصل پرورش روح می‌دهند این قوم ولی ز فرقت جان سوز جسم گاهانند  
  به جای شیر ز بس خورده‌اند خون جگر هنوز تشنه‌لب خون بیگناه انند  
  کجا کمان سلامت ز عرصه‌ای ما راست که در کمین ز چپ و راست کج کلاهانند  
  به طاق آن خم ابرو شکستگی مرساد که در پناهش پیوسته بی پناهانند  
  گرت ز تیغ کشد غمزه‌اش گواه مخواه که کشتگان ره عشق بی گواهانند  
  فروغی از پی خوبان ماه روی مرو که سر به سر همه بی مهر و دل سیاهانند