فروغی بسطامی (غزلیات)/ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو
ظاهر
ای فتنه دست پرور چشم سیاه تو | اهل نظر نشانهی تیر نگاه تو | |||||
دانی کدام سال سرآید به فرخی | سالی که بگذرد به رخ هم چو ماه تو | |||||
من آشنات دانم و تو غیر خوانیم | فریاد از یقین من و اشتباه تو | |||||
یک ره پس از هلاک به خاکم گذار کن | ای خون من به روز جزا عذرخواه تو | |||||
این است اگر قرار تو در حق عاشقان | ترسم به هیچ نامه نگنجد گناه تو | |||||
سر سبز گشت باغ رخت از بهار خط | یعنی فزود مهر دلم از گناه تو | |||||
یارب چه خسروی که به یک جنبش نظر | تسخیر کرد هر دو جهان را سپاه تو | |||||
هر گه به صد کرشمه پری وار بگذری | بر چشم خود فرشته کشد خاک راه تو | |||||
تا جلوهی تو دید فروغی به چشم دل | بیرون نرفت جان وی از جلوهگاه تو |