فروغی بسطامی (غزلیات)/ای طلعت نکوی تو نیکوتر از پری
ظاهر
ای طلعت نکوی تو نیکوتر از پری | نیکو نگاهدار دلی را که میبری | |||||
معشوق پردهپوشی و منظور پردهدر | هم پرده میگذاری و هم پرده میدری | |||||
دلهای برده را همه آوردهای به دست | هم دلبری به عشوهگری هم دلاوری | |||||
میرانیم ز مجلس و میخوانیم ز در | هم بنده میفروشی و هم بنده میخری | |||||
من در کمند عشق اسیر ستم کشم | تو بر سریر حسن امیر ستم گری | |||||
کار من است دادن جان زیر تیغ تو | من کار خود چگونه گذارم به دیگری | |||||
تیغی نمیکشی که فقیری نمیکشی | جایی نمیروی که اسیری نمیبری | |||||
چشمت نظر به هیچ مسلمان نمیکند | این ظلم سر نمیزند از هیچ کافری | |||||
هر تشنه را که لعل تو آب حیات داد | نتوان برید حنجرش از هیچ خنجری | |||||
پیکان آه من به تو کاری نمیکند | تا در نظام لشکر آه مظفری | |||||
کشورگشای ناصردین شاه جنگ جوی | کز لشکرش ندیده امان هیچ لشکری | |||||
آن ماه بر سر تو فروغی گذر نکرد | در رهگذار او مگر از خاک کمتری |