پرش به محتوا

فروغی بسطامی (غزلیات)/اولم رام نمودی به دل آرامی‌ها

از ویکی‌نبشته
فروغی بسطامی (غزلیات) از فروغی بسطامی
(اولم رام نمودی به دل آرامی‌ها)
  اولم رام نمودی به دل آرامی‌ها آخرم سوختی از حسرت ناکامی‌ها  
  تو و نوشیدن پیمانه و خشنودی دل من وخاک در می‌خانه و بدنامی‌ها  
  چشم سر مست تو تا ساقی هشیاران است کی توان دست کشید از قدح آشامی‌ها  
  قدمی رنجه کن از سرو سمن ساق به باغ تاصنوبر نزند لاف خوش اندامی ها  
  می‌خورد مرغ دل از دوری خال و خط تو غم بی دانگی و حسرت بی‌دامی‌ها  
  عاقبت چشم من افتاد بدان طلعت نیک چشم بد دور از این نیک سرانجامی‌ها  
  سر و پا آتشم از عشق فروغی لیکن پختگی‌ها نتوان کرد بدین خامی‌ها