فروغی بسطامی (غزلیات)/از جلوه حسنت که بری از همه عیب است
ظاهر
از جلوه حسنت که بری از همه عیب است | آسوده دل آن است که در پردهی غیب است | |||||
هم از رخ تو صحن چمن لاله به دامان | هم از خط تو باد صبا نافه به جیب است | |||||
در مرحلهی شوق نه ننگ است و نه ناموس | در مسالهی عشق نه مشک است و نه زیب است | |||||
موسی چه کند گر نکند پیشه شبانی | تا بر سرش اندیشهی فرزند شعیب است | |||||
افسانهی جان دادن خود هیچ فروغی | در حضرت جانان نتوان گفت که عیب است |