فروغی بسطامی (غزلیات)/آن که یک ذره غمت در دل پر غم دارد
ظاهر
آن که یک ذره غمت در دل پر غم دارد | اگر انصاف دهد عیش دو عالم دارد | |||||
دیده با قد تو کی سایه طوبی جوید | سینه با داغ تو کی خواهش مرهم دارد | |||||
کم و بیش آن که به دو چشم ترحم دای | هرگز اندیشه نه از بیش و نه از کم دارد | |||||
عاقلی کز شکن زلف تو دیوانه شود | سر این سلسله باید که محکم دارد | |||||
آن که کام از لب شیرین تو خواهد، باید | نیش را بر قدح نوش مقدم دارد | |||||
من سودا زدهی جمعم ز پریشانی دل | کاین پریشانی از آن طرهی پر خم دارد | |||||
شاکرم شاکر اگر زهر پیاپی بخشد | خوشدلم خوشدل اگر نیش دمادم دارد | |||||
گر مکرر سخن تلخ بگوید معشوق | عاشق آن است که این نکته مسلم دارد | |||||
یارب از هیچ غمی خاطرت آزرده مباد | که فروغی ز غمت خاطر خرم دارد |