فروغی بسطامی (غزلیات)/آتشزدگان ستم آب از تو نخواهند
ظاهر
آتشزدگان ستم آب از تو نخواهند | دل سوختگان غیر عذاب از تو نخواهند | |||||
فردای قیامت که حساب همه خواهند | خونین کفنان هیچ حساب از تو نخواهند | |||||
گر بیگنهان را کشی امروز به محشر | تقصیر تو بخشند و عقاب از تو نخواهند | |||||
گر خون محبان خوری از تاب محبت | پاداش عمل در همه باب از تو نخواهند | |||||
قومی که جگر سوخته آتش عشقند | شاید که بجز بادهی ناب از تو نخواهند | |||||
جمعی که به بیداریشان کام ندادی | جور است که یک بوسه به خواب از تو نخواهند | |||||
تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب | صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند | |||||
مردم ز سیه چشم تو در میکدهی عشق | مستند به حدی که شراب از تو نخواهند | |||||
هر جا که برآید ز غمت نالهی عشاق | ارباب طرب چنگ و رباب از تو نخواهند | |||||
الحق که غزالان سیه چشم فروغی | حیف است غزلهای خوش آب از تو نخواهند |