عطار (غزلیات)/گرد مه خط معنبر می کشی

از ویکی‌نبشته
عطار (غزلیات) از عطار
(گرد مه خط معنبر می کشی)
  گرد مه خط معنبر می کشی سر کشانت را به خط در می کشی  
  عاشقانت را به مستی دم به دم خرقه‌ی هستی ز سر بر می کشی  
  بر بتان چین و ترکان چگل از کمال حسن لشکر می کشی  
  جاودانی پای بنهاد از جهان هر که را یک بوسه بر سر می کشی  
  جام می می‌نوشی و بر می زنی وانگهی بر عقل خنجر می کشی  
  بیش شد عطار را اکنون غمت زانکه با او باده کمتر می کشی