عطار (غزلیات)/چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست
ظاهر
چون مرا مجروح کردی گر کنی مرهم رواست | چون بمردم ز اشتیاقت مرده را ماتم رواست | |||||
من کیم یک شبنم از دریای بیپایان تو | گر رسد بویی از آن دریا به یک شبنم رواست | |||||
گر رسانی ذرهای شادی به جانم بی جگر | هم روا باشد چو بر دل بی تو چندین غم رواست | |||||
چون نیایی در میان حلقه با من چون نگین | حلقهای بر در زن و گر در نیایی هم رواست | |||||
تا درون عالمم دم با تو نتوانم زدن | چون برون آیم ز عالم با توام آن دم رواست | |||||
چون در اصل کار عالم هیچکس آن برنتافت | آنچنان دم کی توان گفتن که در عالم رواست | |||||
در صفت رو تا بدان دم بوک یکدم پی بری | کان دمی پاک است و پاک از صورت آدم رواست | |||||
گر سر مویی جنب را تر نشد نامحرم است | ظن مبر کاینجا سر یک موی نامحرم رواست | |||||
موی چون در مینگنجد کردهای سررشته گم | گر تو گویی سوزنی با عیسی مریم رواست | |||||
اره چون بر فرق خواهد داشت جم پایان کار | گر فرو خواهد فتاد از دست جام جم رواست | |||||
چون تواند دیو بر تخت سلیمانی نشست | گر سلیمان گم کند در ملک خود خاتم رواست | |||||
فقر دارد اصل محکم هرچه دیگر هیچ نیست | گر قدم در فقر چون مردان کنی محکم رواست | |||||
بیش از زنبیلبافی سلیمان نیست ملک | هر که این زنبیل بفروشد به چیزی کم رواست | |||||
مذهب عطار اینجا چیست از خود گم شدن | زانکه اینجا نه جراحت هیچ و نه مرهم رواست |