عطار (غزلیات)/چه سازی سرای و چه گویی سرود
ظاهر
چه سازی سرای و چه گویی سرود | فروشو بدین خاک تیره فرود | |||||
یقیندان که همچون تو بسیار کس | فکندست در چرخ چرخ کبود | |||||
چه برخیزد از خود و آهن تو را | چو سر آهنین نیست در زیر خود | |||||
اگر جامهی عمر تو زآهن است | اجل بگسلد از همش تار و پود | |||||
اگر سر کشی زین پل هفت طاق | سر و سنگ ماننده آب رود | |||||
ز سرگشتگی زیر چوگان چرخ | چو گویی ندانی فراز از فرود | |||||
چو دور سپهرت نخواهد گذاشت | ز دور سپهری چه نالی چو رود | |||||
رفیقان همراز را کن وداع | عزیزان همدرد را کن درود | |||||
درخت بتر بودن از بن بکن | ز شاخ بهی کن کلوخ آمرود | |||||
مکن همچو عطار عمر عزیز | همه ضایع اندر سرای و سرود |